رمان مزرعه حيوانات جزء يكي از برجسته ترين آثار ماندگار جورج اورول مي باشد . اين رمان زيبا در با عنوان Animal Farm يكي از شناخته شده ترين رمان هاي ين نويسنده مي باشد . افرادي كه به دنبال يك كتاب و يك رمان خاص و ناب هستند مي توانند مزرعه حيوانات را براي خواندن و مطالعه خود انتخاب كنند ، به شما اين اطمينان را مي دهيم كه شما هيچ گاه از خواندن اين كتاب خسته نخواهيد شد ، بلكه خواندن آن را در روز هاي بيكاري خود تكرار خواهيد كرد . جورج با نوشتن دو كتاب مزرعه حيوانات و كتاب 1984 توانست افراد زيادي را به خود جذب كند و با افراد زيادي ارتباط برقرار كند . اين دو كتاب ياد شده نمونه اي از بهترين آثار به يادماندني جورج اورول هستند . به طور كلي مي توان گفت كه اين دو كتاب تا حدودي يك مفهوم ثابت را به مخاطب ارائه مي دهند و آن هم محكوميت حكومت و نظام هاي تماميت خواه و زورگو بود . كتاب مزرعه حيوانات اشاره زياد و دقيقي به انقلاب روسيه دارد و بيشتر در اين مورد صحبت شده است . با ما همراه باشيد تا اين كتاب زيبا را بهتر به شما معرفي كنيم .
در پيشگفتار كتاب، جورج اورول چنين ميگويد:
من هرگز به روسيه نرفتهام و شناخت من از آن كشور صرفا شامل اطلاعاتي ميشود كه از خواندن كتابها و روزنامهها ميتوان به دست آورد. حتي اگر به قدر كافي قدرت داشتم، باز هم از مداخله در امور داخلي شوروي خودداري ميكردم: من استالين و دار و دستهاش را صرفا به دليل روشهاي وحشيانه و غير دموكراتيكشان محكوم نميكنم. كاملا محتمل است كه آنها، حتي با پاكترين نيتها، در شرايط حاكم بر آن روزگار نميتوانستند طور ديگري رفتار كنند.
ولي از طرف ديگر، به نظرم بينهايت اهميت داشت كه مردم اروپاي غربي ماهيت واقعي رژيم شوروي را بهدرستي بشناسند.
در پشت جلد كتاب مزرعهي حيوانات آمده است:
مزرعهي حيوانات هجويهاي ويرانگر دربارهي اتحاد جماهير شوروي است و كسي آن را نوشته كه برخي او را وجوان بيدار نسل خود ناميدهاند. داستان اين كتاب داستان حيوانات مزرعهاي است كه به اميد آزادي برضد ارباب خود شورش ميكنند، اما اين شورش نظام استبدادي تازهاي را بهجاي استبداد قديم مينشاند. اورول در اين داستان نمادين بهخوبي نشان ميدهد كه قدرت چگونه ميتواند حتي عاليترين و نابترين آرمانها را هم به فساد بكشاند.
براساس اين رمان، انيميشنهاي زيادي ساخته شده است كه بعد از خواندن كتاب، ديدن يكي از آنها خالي از لطف نيست. در ادامهي همين مطلب در اينفوگرافيك مزرعهي حيوانات يكي از اين انيميشنها معرفي شده است.
خلاصه كتاب مزرعهي حيوانات
داستان اين كتاب درباره حيوانات «مزرعهي اربابي» است كه به آقاي جونز تعلق دارد. جونز مرديست كه بيشتر اوقات مست ميكند و به شكل مناسبي به امورات مزرعه و حيوانات رسيدگي نميكند. در ميان حيوانات مزرعهي آقاي جونز، خوك پيري به نام ميجر وجود دارد كه از آبرو و احترام ويژهاي ميان حيوانات برخوردار است. اما ميجر، بسيار پير است و در اين روزهاي آخر عمرش ميخواهد تمام اندوختهي حكمت و معرفت خود را در اختيار ديگر حيوانات قرار دهد. به همين خاطر يك سخنراني هيجانانگيز و باشكوه درباره آينده درخشان، درباره آزادي و درباره انقلاب حيوانات مزرعه عليه موجودات دوپا ارائه ميكند. سخنراني كه چشم ديگر حيوانات را باز ميكند.
انسان تنها موجوديست كه مصرف ميكند بي آنكه توليد كند. انسان شير نميدهد، تخم نميگذارد، قدرت كشيدن گاوآهن را ندارد، سرعتش آنقدر نيست كه بتواند خرگوش بگيرد. با وجود اين، انسان اشرف مخلوقات است. اوست كه حيوانات را به كار واميدارد، اوست كه در ازاي اين كار فقط قوت ناچيزي به آنها ميدهد تا از گرسنگي نميرند و مابقي را هم خودش تصاحب ميكند. ما هستيم كه زمين را شخم ميزنيم و پِهِنِ ماست كه زمين را حاصلخيز ميكند. با وجود اين، هيچ كداممان آه در بساط نداريم. (مزرعهي حيوانات – صفحه ۲۰)
رفقا، آيا به نظرتان مثل روز روشن نيست كه همهي بدبختيهاي زندگي ما زير سر اين انسانهاي مستبد است؟ فقط كافيست از شرّ اينها خلاص شويم، آنوقت حاصل دسترنجمان مال خودمان ميشود. (مزرعهي حيوانات – صفحه ۲۱)
وقتي ميجر پير ميميرد، حيوانات كه حالا آگاهتر از قبل بودند مشغول انجام كارهاي مخفيانهاي و آموزش ديدن به سرپرستي دو خوك به نامهاي اسنوبال و ناپلئون ميشوند. چند ماه بعد وقتي اوضاع مزرعه وخيمتر ميشود، حيوانات قيام ميكنند و انسانها را از مزرعه فراري ميدهند. انقلاب آنها موفقيتآميز بود و اكنون نام مزرعهي ارباي به مزرعهي حيوانات تغيير كرده است. همهچيز عالي و در بهترين حالت ممكن است. حيوانات بر اساس سخنراني و دانشي كه از ميجر پير كسب كردند اكنون براي خود هفت فرمان نيز تعيين كردهاند:
• هر موجودي كه روي دو پا راه برود دشمن است.
• هر موجودي كه روي چهار پا راه برود، يا بال داشته باشد، دوست است.
• هيچ حيواني حق ندارد لباس بپوشد.
• هيچ حيواني حق ندارد در تختخواب بخوابد.
• هيچ حيواني حق ندارد مشروب بنوشد.
• هيج حيواني حق ندارد حيوان ديگر را بكشد.
• همهي حيوانات با هم برابرند.
در ادامه همهچيز خوب پيش ميرود تا اينكه كمكم مشكلات و نيازهاي متعدد خود را نشان ميدهند. در اين ميان ناپلئون (يكي از خوكها كه نقش اصلي در انقلاب داشت) نيز از قدرت خود لذت ميبرد و…
درباره كتاب مزرعهي حيوانات
گفته ميشود هنگامي كه مزرعهي حيوانات به چاپ رسيد (بعد از اينكه ۴ ناشر از چاپ آن خودداري كردند)، كتاب را در ميان كتابهاي كودكان قرار داده بودند و جورج اورول خودش به كتابفروشيها ميرفت و آنها را متقاعد ميكرد كه جايگاه اين كتاب در ميان كتابهاي كودكان نيست. چهبسا خوانندگاني كه با كارهاي اورول آشنايي ندارند نيز در برخورد اول با رمان مزرعهي حيوانات نسبت به آن ديد خوبي نداشته باشند و فكر كنند كه اين رمان مناسب آنها نيست.
اما اشتباه نكنيد. مزرعهي حيوانات مهمتر و شگفتانگيزتر از آن است كه فكرش را بكنيد. بدون شك بعد از خواندن كتاب از نبوغ جورج اورول شگفتزده خواهيد شد كه چطور توانسته در يك داستان نمادين و سمبوليك، نظامهاي تماميتخواه را به اين خوبي ترسيم كند.
در هنگام خواندن اين رمان، بيشتر از هرچيزي به ياد جملهاي از كتاب ۱۹۸۴ ميافتادم كه ميگفت:
قدرت وسيله نيست بلكه هدف است. انسان يك ديكتاتوري ايجاد نميكند كه انقلاب را حفظ كند. بلكه انقلاب برپا ميكند كه ديكتاتوري را بهوجود بياورد.
بهراستي كه مزرعهي حيوانات به خوبي جمله بالا را نشان ميدهد.
هرچند كه اين رمان براساس انقلاب روسيه است اما به خوبي رفتارهاي هر نظام تماميتخواه ديگر را نيز نشان ميدهد. مثال روشن آن هم كره شمالي است.
ترجمه كتاب نيز يك ترجمه دقيق، خوب و روان است كه لذت خواندن كتاب را دوبرابر ميكند.
بر اساس اين رمان يك اينفوگرافيك توسط كافهبوك ترجمه و بازطراحي شده است كه در زير ميتوانيد آن را مطالعه كنيد.
جملاتي از متن كتاب مزرعهي حيوانات
تا اواخر تابستان، خبر وقايع «مزرعهي حيوانات» در نيمي از ناحيه پخش شده بود. اسنوبال و ناپلئون هر روز چند دسته كبوتر را به پرواز درميآوردند كه ماموريت داشتند با حيوانات مزارع همسايه گرم بگيرند و ماجراي «قيام» را برايشان بازگو كنند و سرود «جانوران انگليس» را به آنها ياد بدهند. (مزرعهي حيوانات – صفحه ۴۹)
تمام بهار و تابستان، هفتهاي شصت ساعت كار كردند و در ماه اوت ناپلئون اعلام كرد كه يكشنبه بعدازظهر هم ميتوانند كار كنند. البته اين كار مطلقا داوطلبانه بود، ولي هر حيواني كه از آن شانه خالي ميكرد جيرهاش نصف ميشد. (مزرعهي حيوانات – صفحه ۷۱)
مرغها بيدرنگ اعدام شدند و تدابير امنيتي تازهاي براي حفظ جان ناپلئون به عمل آمد. چهار سگ شبها در اطراف تختخواب او نگهباني ميدادند – در هر گوشهي تخت، يك سگ – و خوك جواني به نام پينكاي هم وظيفه داشت غذاي ناپلئون را قبل از او بچشد، مبادا سم در آن ريخته باشند. (مزرعهي حيوانات – صفحه ۱۰۳)
چند روز بعد، همينطور كه موريل داشت متن «هفت فرمان» را از روي ديوار براي خودش ميخواند، متوجه شد باز هم فرمان ديگري هست كه حيوانات كلمات آن را درست به خاطر ندارند. آنها خيال ميكردند كه در «فرمان پنجم» نوشته شده «هيچ حيواني حق ندارد مشروب بنوشد»، ولي در اين فرمان سه كلمهي ديگر هم بود كه آنها از ياد برده بودند. در اين فرمان، در واقع نوشته شده بود: «هيچ حيواني حق ندارد به حد افراط مشروب بنوشد.» (مزرعهي حيوانات – صفحه ۱۱۶)
گرسنگي و مشقت و نااميدي، به گفتهي بنجامين، قانون تغييرناپذير زندگي بود. (مزرعهي حيوانات – صفحه ۱۳۶)
مشخصات كتاب
• عنوان: مزرعهي حيوانات
• نويسنده: جورج اورول
• ترجمه: احمد كساييپور
• انتشارات: ماهي
• تعداد صفحات: ۱۵۲
• قيمت چاپ دهم – زمستان ۱۳۹۶: ۸۵۰۰
• جيبي
- شنبه ۰۹ فروردین ۹۹ ۱۳:۴۴ ۹۱ بازديد
- ۰ نظر