معرفي كتاب گم گشته اثري از مارلو مورگان

كتاب ها به عنوان زيباترين سرگرمي هاي ما در دنيا مي توانند باشند . اين كه شما چه كتابي را براي خواندن انتخاب مي كنيد كاملا به سليقه و نوع طبعي كه داريد بستگي دارد . شما مي توانيد با انتخاب بهترين كتاب ها ، لحظات خوشي را داشته باشيد . كتاب ها داراي عناوين و موضوعات متنوعي هستند و هر يك از آن ها مي توانند زيبايي خاصي را براي خواننده داشته باشند . ما نمي توانيم به شما كتابي را معرفي كنيم . كه باب ميل شما باشد چرا كه ما از سليقه شما هيچ نمي دانيم . شما زماني مي توانيد يك كتاب خوب و تاثيرگذار را انتخاب كنيد و علاقه خود را در رابطه با كتاب افزايش دهيد ، كه خودتان كتابي را براي خواندن انتخاب كرده باشيد .

ما در اين مطلب مي خواهيم به عنوا يك پيشنهاد كتابي زيبا را به شما علاقه مندان به كتاب معرفي كنيم و شما را در يك انتخاب موفق و درست كمك كنيم . پيام گم گشته عنوان اين كتاب مي باشد . اين كتاب جز زيباترين و قدرتمند ترين كتاب هاي مارلو مرگان مي باشد . اين كتاب داراي بيشترين جذابيت داستاني مي باشد و روايت كننده داستان يك زن است . در ادامه بيشتر در مورد اين كتاب توضيح داده ايم .

پشت جلد كتاب پيام گم گشته آمده است:

افراد يك قبيله‌ى بيابان‌نشين (در استراليا) كه خود را مردم حقيقى مى‌خوانند، از يك زن امريكايى دعوت مى‌كنند تا در سفرى چهارماهه در بيابان‌ها، آن‌ها را همراهى كند. او در طى ٢۵٠٠ كيلومتر پياده‌روى با پاهاى برهنه، در صحراى پرفراز و نشيب، شيوه‌ى تازه‌اى براى زندگى و شفاگرى مى‌آموزد كه بر ميناى حكمت فرهنگى ۵٠٠٠٠ ساله بنا شده است و به دگرگونى عميق او منجر مى شود.
كتاب پيام گم گشته پيامى بى‌همتا، به موقع و قدرتمند به تمامى بشريت ارائه مى‌كند: هنوز امكان نجات جهان وجود دارد؛ به شرط آنكه متوجه شويم تمامى موجودات، چه گياه، چه حيوان و چه انسان، بخشى از يگانه‌ى در همه‌جا حاضر هستند. اگر اين پيام را به كار بنديم، زندگى ما همچون زندگى مردم حقيقى، از معنا و حس هدفمندى سرشار خواهد شد.

كتاب پيام گم گشته 

مارلو مورگان در مقدمه كتاب خاطرنشان مى‌كند:

اين كتاب طبق تجربه‌ى واقعى من نوشته شده است.

و او به دليل حفظ حقوق اين مردم و سخت‌گيرى‌هايى كه ممكن بود از پس ذكر دقيق و با نام نشان افراد پيش بيايد، از نام بردن خوددارى كرده است. اما قطعا در اثناى كتاب به اتفاقاتى بر مى‌خوريد كه در حقيقى بودن آن شك خواهيد كرد. بياييد به اين ديد بنگريم كه براساس نظريه‌هاى تكامل ما انسان‌ها بسيار متفاوت از اجدادمان در هزاران سال پيش هستيم. اين مردم خود را «مردم حقيقى» مى‌نامند. انسان‌هايى كه در بيابان زندگى مى‌كنند چون از خانه و زمين‌هاى خود رانده شده‌اند. آنها حق بهره بردارى از دريا و ساحل را ندارند، چون افرادى به ظاهر متمدن اين حق را از آنها سلب كرده‌اند. آن‌ها با پاى پياده و با حداقل امكانات و پوشش در بيابان در پى سرنوشت خود، خود را در مسيرى قرار مي‌دهند كه يگانه هستى برايشان در نظر گرفته است. خوراكشان جانوران و گياهان اندكى است كه در بيابان به سختى يافت مى‌شوند. هيچگونه دور ريز يا مواد زايدى به دنياى پيرامونشان وارد نمى‌كنند. فضولات بجا مانده از آن‌ها بوى مشمئز كننده فاضلاب‌هاى شهرى را ندارد. بينى‌هاى بزرگشان مى‌تواند در بيابان داغ استراليا، هوا را خنك كند.

آن‌ها نه در پى پول هستند، نه ترفيع و نه رقابت با يكديگر. اين مردم به راستى مردم حقيقى هستند؛ زيرا به راستى زندگى مى‌كنند و حق زنده بودن را ادا مى‌كنند. در جامعه كوچك آن‌ها تنها عشق ورزيدن به همنوع، مراقب از جهان پيرامون، احترام به يگانه  هستى (خدا) و كشف استعدادهاى خويشتن اهميت دارد.

آنها در پى كشف وجود خاص و بى‌مثال خود هستند. مى‌كوشند هر روز از روز قبل بهتر باشند. دروغ گفتن را بزرگترين گناه مى‌دانند؛ از اين رو نيازى به سخن گفتن با هم ندارند و فقط از طريق تله پاتى با يكديگر ارتباط برقرار مى‌كنند. آنها چيزى را از ديگر افراد قبيله پنهان نمى‌كنند، بنابراين به راحتى مى‌توانند بدون استفاده از هرگونه وسيله ى ارتباطى، تله پاتى كنند. همين است كه برايشان زندگى مردم شهر و سكه انداختن در ماشينى كه ارتباط را ميسر مى‌كند (تلفن) خنده‌دار است. كلام براى آنها منحصر به جشن‌ها و اورادى است كه براى شادى و سرگرمى مى‌خوانند.

با همه اين اوصاف آنها به راستى «مردم حقيقى» هستند.

اكنون، قبيله مردمان حقيقى از طريق ارتباطى كه با يگانه هستى دارد به اين نتيجه رسيده كه مدت زمان حضورشان بر روى اين سياره ديگر به پايان رسيده است. آنان كه بازمانده از نسل اوليه بشر و وديعه‌دارِ سنت‌هاى راستين هستند، مارلو مورگان را به عنون پيام آور برگزيدند تا پيش از رخت بربستن از اين جهان خاكى، پيام اصيل و باور نكردنى انسان‌هاى واقعى را به جهانيان برساند.

خواندن كتاب پيام گم گشته سراسر لذت بود و هر بار شروع دوباره آن كشف ناديده‌هايى است كه هر انسان بايد به سويشان گام بردارد تا جهانى خالى از جنگ، نژادپرستى و فساد و سرشار از انسانيت، زيبايى و تجلى حضور خدا داشته باشيم. نوشتن از كتاب اما سخت است از آن رو كه بيم آن مى‌رود حق مطلب به شايستگى ادا نشده باشد. اما هيچ چيز همانند كلماتِ گم گشته، مارلو مورگان، نمى‌تواند پيامِ اين مردم را به شايستگى در گوش جهانيان زمزمه كند. اينجاست كه حسرت مى‌خورم چرا وضعيت ويراستارى كتاب قدرى بهتر نيست تا بتوان هر بار با لذتى وافر از آن بهره‌مند شد. اما همانطور كه مردم حقيقى مى‌گويند ما اهالى شهر، اسير شكل و ظاهر شده‌ايم و بايد به بطن مطلب نگريست.

اين كتاب را بخوانيد تا هم از سرچشمه دانش نابِ بشرى سرشار شويد و هم لذت همسفرى با زنى را بچشيد كه چهار ماه در ميان اين قبيله زيسته است.

 

 جملاتي از متن كتاب پيام گم گشته

آن‌ها آنگونه كه ما نام را به كار مى‌بريم و براى نمونه شخصى را «دبى» و ديگرى را «كدى» مى‌خوانيم، از نام استفاده نمى‌كنند. هر نام معنايى دارد كه در اترباط با صاحب نام است. هنگامى كه كودك به دنيا مى‌آيد، به او نامى مى‌دهند، اما با رشد كودك، آن نام بى‌معنى مى‌شود و فرد نام مناسب‌ترى براى خود برمى‌گزيند. به مرور زمان كه خرد، خلاقيت و هدف شخصى در زندگى روشن‌تر مى‌شود، نام او تغيير مى‌كند. يك نفر در زندگى چندبار نام عوض مى‌كند. گروه ما شامل قصه‌گو، سازنده‌ى ابزار، رازدار، استاد خياطى، موسيقى‌دان بزرگ و عده‌اى ديگر بود. (پيام گم گشته – صفحه ۶۷)

تمام چيزهاى روى زمين بنا به دلايلى وجود دارند و هرچيز هدفى دارد. هيچ پيشامد و موجود نامناسب يا تصادفى وجود ندارد. فقط سوء تفاهم‌ها و رازهايى كه هنوز براى بشر فانى قابل درك نيست، وجود دارند. (پيام گم گشته – صفحه ۷۴)

دليل اصلى آنكه مردم حقيقى مى‌توانند تله پاتى را به كار ببرند، آن است كه هيچ‌گاه دروغ نمى‌گويند. آنان هيچ چيزى را جعل نمى‌كنند، نيمى راست و نيمى دروغ حرف نمى‌زنند و به طور كلى هيچ دروغى نمى‌گويند؛ هيچ دروغى. در نتيجه چيزى ندارند كه پنهان كنند. اين افراد از اين كه كسى ذهن شان را بخواند، بيمى ندارند و مشتاقانه همه چيز را با همديگر در ميان مى‌گذارند. (پيام گم گشته – صفحه ۸۶)

درباره اين كتاب بسيار نوشته‌اند كه در اينجا به برخي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم:

وين داير:

پيامي نيرومند براي تمامي ما؛ حقايق ساده و درس‌هاي معنوي اين كتاب مرا سحر كرد. اين كتاب را بخوانيد و به همه آشنايان توصيه كنيد.

رهبر قبيله آمريكاييان سياتل:

انسان رشته زندگي را نبافته، او فقط تاري از آن است. هرچه به اين تار روا بدارد، به خود روا داشته است.

پيام سرخپوستان كري:

تنها پس از قطع آخرين درخت، مسموم كردن آخرين رود و صيد آخرين ماهي متوجه خواهيد شد كه پول را نمي‌توان خورد.

مشخصات كتاب

  • عنوان اصلي: پيام گم گشته
  • عنوان فرعي: عرفان بوميان استراليا
  • نويسنده: مارلو مورگان
  • ترجمه: فرناز فرود
  • انتشارات: كتاب آوند دانش
  • تعداد صفحات: ۲۲۱

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.