ketaberazi

ketaberazi

فروش قرآن كريم

قرآن حكيم و شرح آيات منتخب به خط كامپيوتري

خريد كتاب قرآن حكيم مكارم شيرازيخريد كتاب قرآن حكيم مكارم شيرازي: خريد قرآن حكيم و شرح آيات منتخب با بهترين ترجمه از فروشگاه اينترنتي كتاب سراج امكان پذير مي باشد. در “قرآن حكيم” و شرح آيات منتخب، علاوه بر ترجمه، توضيحاتي درباره برخي از آيات منتخب در مقابل هر صفحه درج شده است. اگر قصد خريد كتاب قرآن حكيم به ترجمه مكارم شيرازي را داريد، مي توانيد به صورت اينترنتي ، اقدام به خريد كنيد. در ادامه درمورد اين كتاب بيشتر براي شما توضيح خواهيم داد و شما را با مترجم آن آشنا خواهيم كرد.
معرفي كتاب قرآن حكيم مكارم شيرازياين كتاب در يك دورهٔ ۲۳ ساله از جانب خدا و از طريق جبرئيل بر حضرت محمد (ص)، فرو فرستاده شده‌ است. مجموع اين فرو فرستاده‌ها به شكل كتابي گردآوري شده كه قرآن نام دارد. قرآن داراي ۳۰ جزء و ۱۱۴ سوره مي باشد. تعداد كل موضوعات پرداخته شده در اين مصحف – كه از تفاسير معتبري همچون الميزان، مجمع‌البيان، اطيب‌البيان، نمونه و تفسير موضوعي قرآن كريم اخذ شده – بالغ بر 1717 عنوان بوده كه در پايان قرآن، اين عناوين در قالب فهرست موضوعي آورده شده است. قرآن كريم  كتاب دين اسلام و معجزه حضرت محمد(ص) مي باشد.

قرآن كريم قابدار (قطع پالتويي) 
قرآن كه از ريشهٔ قرء گرفته شده‌ است، در واژه به معني جمع نمودن، فراهم آوردن و همچنين خواندن است در سوره علق به اين معني اشاره مي‌شود. ترجمه اين كتاب را آيت الله مكارم شيرازي يكي از بزرگ ترين نويسندگان و مفسران به بهترين شكل انجام داده است و همين خوانايي را براي شما ايجاد ميكند. در ادامه درمورد مترجم كتاب قرآن حيكم و خريد آن از سراج بوك، بيشتر توضيح خواهيم داد.
مكارم شيرازي؛ مترجم كتاب قرآن حيكمكتاب قرآن حكيم، توسط آيت الله مكارم شيرازي ترجمه شده است. وي در روز جمعه ۲۲ شعبان ۱۳۴۵ قمري(۵ اسفند ۱۳۰۵ خورشيدي) در شيراز به دنيا آمد. پدرش حاج علي‌محمد و جدش حاج محمدكريم و جد اعلايش حاج محمدباقر و جد بالاتر حاج محمدصادق بوده‌اند. پدربزرگش محمّدباقر در «سراي نو» شيراز تاجر بود، لباسي شبيه لباس روحانيّت مي‌پوشيد و پيوسته در مسجد مولاي شيراز به جماعت حاضر مي‌شد و محترم و معتمد بود. جدّش محمّد كريم فرزند محمّدباقر كه او نيز عمّامه‌اي بر سر داشت و در بازار در اثناي كار، كلاه پوستيني بر سر مي‌گذاشت،
در سراي گمرك شيراز و سپس در بازار وكيل به تجارت مشغول بود و از مرتبطين و نزديكان شيخ محمدجعفر محلاتي؛ پدر شيخ بهاءالدين محلاتي و سيدمحمدجعفر طاهري به حساب مي‌آمد.
مكارم درس خود را در مدرسه آقا باباخان شروع كرد و پس از آن در زمينه نحو، منطق، بيان و در رشته فقه و اصول مشغول به تحصيل شد. به دليل علاقه زيادي كه به درس داشت دوره تحصيل خود را به مدت 4 سال به پايان رساند. مكارم در سن 18 سالگي، نوشته اي از خود مناشر كرد و به همين دليل توانست وارد حوزه علميه قم شود و در آنجا فعاليت خودش را آغاز كرد.
مكارم در سال 1369 وارد حوزه علميه نجف شد و پس از يك سال به ايران بازگشت و در قم به تدريس اصول و فقه پرداخت. در اين مدت فعاليت هاي مذهبي بسيار زيادي انجام داد و كتا بهاي زيادي را از خود منتشر كرد . كه برترين آن ترجمه كتاب قرآن حكيم به ساده ترين روش بود. از جمله آثار مكارم مي توانيم به موارد زير اشاره كنيم:
فاجعه تمدندر جستجوي خداراه غلبه بر نگراني ها و نااميدي هاربا و بانكداري اسلاميقرآن و آخرين پيامبرقهرمان توحيدرساله احكام نوجوانانقيمت كتاب قرآن حكيم مكارم شيرازيبراي خريد اين كتاب قرآن مي توانيد به فروشگاه اينترنتي كتاب سراج مراجعه كنيد و اين محصول را به صورت اينترنتي و در هر كجا كه هستيد با 50 درصد تخفيف سفارش و خريداري كنيد.

خريد قرآن كريم

خريد قرآن : مقدسترين و محبوبترين كتابي كه در فروشگاه كتاب سراج موجود است و حضور آن در هر خانه اي ضروري است؛ قرآن كريم مي باشد. تمامي كه كساني كه به دين اسلام ايمان دارند مي دانند كه اين كتاب آسماني را بايد مطالعه كرده و به دستورالعمل ها و توصيه هاي آن عمل كرد. فروشگاه سراج، به عنوان يكي از فروشگاه هاي تخصصي قرآن كريم؛ قرآن را در انواع مختلفي همچون: وزيري، كامپيوتري، كوچك براي هديه، نفيس عطري، نفيس عروس، با ترجمه، با خط درشت عثمان طه و مخصوص حفظ عرضه مي كند.

يكي از بهترين فروشگاه اينترنتي قران كريم در تهران، فروشگاه كتاب سراج است. خريد كتاب قرآن كريم ارزان قيمت به صورت آنلاين و با تخفيف تحويل درب منزل؛ دو نمونه مزيت هاي فروشگاه اينترنتي سراج بوك مي باشد. كه براي خريد قرآن نفيس يا خريد قرآن كوچك براي گيفت مي توانيد استفاده كنيد. قرآن كريم به خط عثمان طه (قطع رقعي)

  • فروشگاه تخصصي قرآن كريم
  • خريد كتاب قرآن كريم
  • خريد قرآن كوچك براي گيفت
  • خريد قرآن نفيس

خريد اينترنتي قرآن كريم

براي سهولت در خريد شما عزيزان ما انواع كتاب قرآن به خط ها و در سايزهاي مختلف را در اين سايت در اختيار شما عزيزان قرار داديم تا بتوانيد به راحتي در منزل خريد اينترنتي كتاب قرآن را از طريق فروشگاه كتاب سراج انجام دهيد و اين كتاب نفيس و ارزشمند را با ضمانت درب منزل تحويل بگيريد. همچنين ارسال براي خريد هاي بالاي 100 هزار تومن به صورت رايگان مي باشد شما با خريد از سراج بوك در وقت و هزينه خود صرفه جويي مي كنيد.

خريد كتاب قرآن كوچك

بسياري از افراد به دنبال كتاب قرآني هستند كه حمل آن به آساني صورت بگيرد و وزن مناسبي داشته باشد تا بتوان اين كتاب مقدس را هميشه به همراه داشت و اين قرآن به گونه اي باشد كه علاوه بر كوچك بودن آن كلماتش واضح و خوانا باشد و به خط درشت نگاشته شده باشد. ما خريد كتاب قرآن جيبي فروشگاه سراج بوك را به شما توصيه مي كنيم كه در سايز كوچك و با نوشته هايي خوانا مي باشد كه مناسب شما عزيزان است.

خريد قرآن ارزان

يكي از ارزان ترين فروشگاه هاي كتاب ، فروشگاه كتاب سراج مي باشد زيرا براي تمامي كتاب ها تخفيفات ويژه اي در نظر گرفته است. از كتاب هايي كه خريداران زيادي دارد كتاب قرآن است به همين دليل براي اين كتاب نيز تخفيف بسيار ويژه قرار داده ايم و قيمت كتاب قرآن در فروشگاه سراج بوك ارزان تر از ساير فروشگاه ها مي باشد. شما مي توانيد خريد كتاب قرآن ارزان را به صورت آنلاين انجام دهيد.

انواع قرآن:

  • وزيري
  • كامپيوتري
  • كوچك براي هديه
  • نفيس عطري
  • نفيس عروس
  • با ترجمه
  • با خط درشت عثمان طه
  • مخصوص حفظ

براي كسب اطلاعات بيشتر در خصوص خريد قرآن، اينجا كليك كنيد.

كتابفروشي سراج، يك فروشگاه اينترنتي پرتخفيف كتاب

به گزارش زوميت، سراج يك فروشگاه اينترنتي است كه سعي مي‌كنيم در آن با ارائه‌ي تخفيف در كنار ارسال رايگان، به علاقمندان به كتاب و كتاب‌خواني خدمت‌رساني كنيم.

خريد كتاب با تخفيف را مي توانيد با فروشگاه سراج تجربه كنيد. اينكه چقدر زمان مي گذرد و دنيا به سمت ديجيتال شدن گرايش پيدا مي‌كند مهم نيست. هنوز براي خيلي از افرادي كه اهل مطالعه هستند، لذت خواندن كتاب و ورق زدن برگ‌هايش با هيچ‌ تكنولوژي در دنيا برابري نمي‌كند. اگر شما هم جزو كتاب دوستان هستيد آشنايي با فروشگاه كتاب سراج براي شما جذاب خواهد بود.

با اينكه زمان زيادي از پيدايش كتاب‌هاي ديجيتالي مي‌گذرد، اما هنوز نتوانسته است جاي كتاب كاغذي را بگيرد. اغلب كتاب خوانان بايد كتاب را در دست بگيرند تا بتوانند به راحتي مطالعه كنند. هر چند كتاب واقعي بر كتاب ديجيتالي برتري ويژه‌اي دارد، اما درمورد فروشگاه اينترنتي كتاب اينطور نيست. يعني با توجه به محدوديت‌هايي كه در كتابفروشي‌هاي حضوري كشور وجود دارد و همچنين مشكل هميشگي ترافيك و گسترش شبكه اينترنت در سراسر كشور، اقبال به خريد آنلاين كتاب از كتابفروشي اينترنتي كتاب افزايش يافته است و چشم انداز روشني را نيز نشان مي‌دهد.

در فضاي مجازي تعداد نسبتا قابل توجهي كتابفروشي آنلاين وجود دارد، اما كيفيت و خدمات آنها با يكديگر متفاوت است. ما در كتاب‌فروشي سراج همواره سعي مي‌كنيم تا خدمات و امكانات ويژه‌اي را در زمينه خريد اينترنتي كتاب در اختيارتان قرار دهيم.

ما مي دانيم كه يك سايت كتاب فروشي معتبر بايد ملاحضات بسياري را از جمله پشتيباني فني، قابليت جست و جو، ارسال سريع و منظم، كيفيت و تنوع محصولات را در نظر بگيرد تا مخاطب در سريع‌ترين زمان ممكن كالاي مورد نظر را يافته و  پس از خريد، آن را تحويل بگيرد.

دسته‌بندي كتاب‌ها بر اساس طبقه‌بندي بين‌المللي صورت گرفته است و بر طبق همين منطق پس از جستجوي يك نام، كتاب‌هاي مرتبط و مشابه نمايش داده مي‌شود. اين فروشگاه با همكاري بزرگ‌ترين شركت‌هاي پخش عمده كتاب تنوع قابل توجهي به كتاب‌هاي خود داده است كه مي توان به تمام كتاب‌ها به راحتي دسترسي پيدا كرد.

مزاياي خريد اينترنتي كتاب 

يكي از سخت‌ترين مراحل كتاب خواندن، تهيه كتاب مناسب است. اما نگران نباشيد يك راه ساده و جذاب براي آن وجود دارد و آن چيزي نيست جز كتاب‌فروشي هاي آنلاين. اما شايد اين دليل كافي نباشد تا به صورت اينترنتي كتاب مورد نظر خود را خريداري كنيد. اما دلايل قانع كننده براي خريد اينترنتي كتاب چيست؟

مقايسه قيمت كتاب در فروشگاه هاي اينترنتي با فروشگاه حضوري 

فروشگاه‌هاي اينترنتي كتاب به ويژه كتاب سراج امكان خريد كتاب اينترنتي با تخفيف را برايتان فراهم كرده است تا افزون بر خريد اينترنتي كتاب با تخفيف ويژه بتوانيد از ارسال رايگان هم بهره‌مند شويد.

صرفه جويي در زمان 

يكي از نقاط ضعف كتاب‌فروشي‌هاي حضوري اين است كه در بازه‌ي زمان مشخصي فعاليت مي‌كنند و نمي‌توان ۲۴ ساعته از خدمات آن‌ها استفاده كرد؛ اما در مورد فروشگاه‌هاي اينترنتي كتاب اينطور نيست و هيچ محدوديت زماني براي كاربران وجود ندارد و امكان خريد در هر ساعتي از شبانه روز وجود دارد. علاوه بر امكان خريد در هر ساعتي از شبانه‌روز، نياز به انجام سفرهاي درون شهري نيز از بين مي‌رود. 

خواندن نظرات ديگر كاربران

با خريد كتاب آنلاين با تخفيف در يك سايت معتبر كتاب فروشي مي توان به نظرات كاربران دسترسي داشت واز اين نظرات براي خريد كتاب استفاده كرد. به بيان بهتر با خواندن نقد ديگر مشتريان مي‌توان ديد بهتري نسبت به كتاب پيدا كرد.

خريد اينترنتي كتاب با تخفيف ويژه 

با توجه به شرايط موجود در جامعه و گراني، خيلي از كتاب‌خوانان از قيمت‌هاي بالا گلايه دارند، بطوريكه برخي از كتاب‌دوستان عطاي خريد كتاب را به لقاي آن مي‌بخشند. فروشگاه اينترنتي كتاب سراج  سعي كرده تا با ارائه‌ي تخفيف‌هاي جذاببه كاربران و مطالعه كنندگان دليل قانع كننده براي خريد اينترنتي كتاب را پديد آورد. 

محدوديت در انتخاب كتاب وجود ندارد!

واضح است كه در كتاب‌فروشي‌هاي فيزيكي محيط محدودي براي جمع آوري كتاب‌ها وجود دارد و همين موضوع باعث مي‌شود كه تعداد كتاب‌هايي را كه مي توانند ارائه دهند پايين تر از فروشگاه هاي اينترنتي باشد. سايت‌هاي خريد كتاب هيچ محدوديت مكاني ندارند و قادر هستند تعداد بي‌شماري از انواع كتاب‌ها را در وبسايت خود قرار دهند.

تعداد نامحدود كتاب‌ها

اگر شما بخواهيد كتب درسي يا يك رمان يا يك كتاب فلسفي را از كتاب فروشي‌هاي حضوري خريداري كنيد، احتمالا مجبور خواهيد شد تا به چند فروشگاه سر بزنيد، اما در سايت خريد آنلاين كتاب اين مسائل وجود ندارد و فروشگاه اينترنتي كتاب همه دسته‌هاي كتاب را پوشش مي دهند و اينگونه مي توانيد زحمت خود را براي خريد كتاب كاهش دهيد.

تفكيك‌هاي سني و موضوعي

در سايت‌هاي فروش آنلاين كتاب مي‌توانيد بر اساس رده سني محصول خود را انتخاب كنيد؛ براي مثال كتاب‌هاي داستاني براي كودكان. در اين سايت‌ها ليست موضوعي كاملي از انواع كتاب هاي مختلف وجود دارد مانند: داستاني، تخيلي، آموزشي، روانشناسي، آشپزي و تاريخي وجود دارد. 

پشتيباني براي كتاب‌هاي خريداري شده

اگر شما از كتاب خوانان حرفه‌اي هستيد، احتمالا وجود نقص چاپي در كتاب بارها برايتان پيش آمده است؛ اما اگر شما از فروشگاه كتاب اينترنتي سراج سفارش خود را انجام دهيد و با اين نوع مشكلات رو به رو شويد، مي‌توانيد با مركز پشتيباني تماس گرفته و به راحتي كتابي را كه مشكل دارد* مرجوع كرده و كتاب سالم دريافت كنيد.

يافتن كتاب هاي پر فروش و ناياب

قسمت مهمي از سايت سراج به پرفروش ترين كتاب‌ها اختصاص داده شده است كه به راحتي مي توانيد آن‌ها را مشاهده كنيد. كتاب‌هايي كه ما در سايت سراج قرار داده‌ايم، بر اساس كتاب اصلي تهيه شده‌اند و مي‌توانيد حتي يك كتاب را با ترجمه مترجمان مختلف پيدا كنيد.

ارسال رايگان و تحويل درب منزل! 

با خريد اينترنتي كتاب شما ديگر مجبور به تحمل رنج سفرهاي درون شهري براي مراجعه به كتاب‌فروشي نيستيد و مي‌توانيد از ميان كتب مختلف با تنوع بالا، گزينه‌هاي مدنظر خود را انتخاب كنيد. 

يكي ديگر از فوايدي كه براي خريد اينترنتي كتاب وجود دارد ارسال رايگان كتاب به تمام نقاط كشور است. اين نكته مي تواند براي افرادي كه در شهرهاي كوچك و روستاها زندگي مي‌كنند، اهميت بالايي داشته باشد. پس از ثبت سفارش، كتاب‌ها به صورت رايگان براي شما ارسال مي‌شوند.

كتاب فروشي سراج

فروشگاه اينترنتي سراج

فروشگاه اينترنتي سراج اين مجموعه فعاليت خود را از سال ۱۳۹۶ شروع كرده است. هدف ما اين است كه مقاله خوانان با سهولت بيشتري بتوانند نوشته مورد نظر خود را تهيه كنند. در اين راستا تلاش كرده‌ايم با ايجاد امكان خريد كتاب ارزان و ارسال رايگان به هدف خود نزديك‌تر شويم. يكي ديگر از اهداف ما اين است كه همان حس خوب خريد كتاب به صورت حضوري را در خريد اينترنتي تكرار كنيم؛ از اين رو هر چه بيشتر مي‌كوشيم خواننده با مراجعه به توضيحات معرفي كتاب شناخت بيشتري نسبت به سفارش خود پيدا كرده و آن را از تمام جوانب بررسي كند. همچنين اگر شما در هر مرحله از تهيه كتاب خود با مشكل مواجه شديد يا سوالاتي برايتان پيش آمد مي توانيد از سوالات متداولي كه براي كاربران پيش آمده است، پاسخ خود را پيدا كنيد.

اگر قصد خريد آنلاين كتاب با تخفيف  ويژه از فروشگاه كتاب سراج را داريد، خريد اينترنتي كتاب با ۵۰ تا ۷۰ درصد تخفيف و ارسال رايگان را مي‌توانيد تجربه كنيد.

منبع: زوميت

معرفي كتاب همه مي ميرند

كتاب هاي رمان در دسته بندي هاي متنوعي وجود دارند. يكي از مهم ترين دلايلي كه مي تواند شما را به سمت رمان هاي زيبا و جذاب بكشاند، بدون شك عنواني است كه براي آن انتخاب مي كنيد. اگر به دنبال بهترين كتاب ها و رمان ها هستيد مي توانيد در ادامه با ما همراه باشيد. در اين مقاله كوتاه مي خواهيم شما را با يكي از بهترين رمان ها و داستان ها اثر سيمون دوبوار آشنا كنيم. رمان زيباي همه مي ميرند، يكي از برترين داستان هاي اين نويسنده مي باشد. اين كتاب درمورد داستان و زندگينامه يك بازيگر تئاتر براي شما توضيح خواهد داد. شخصي به نام نارسيستي كه به دليل فشارهاي زياد زندگي، مشكلات زيادي را تحمل مي كند. شما مي توانيد با انتخاب و خريد اين كتاب بهترين لحظات را براي خودتان بسازيد و سپري كنيد. شما مي توانيد براي ساعت ها از زندگي خودتان دور باشيد و خودتان را جاي شخصيت اصلي اين داستان قرار دهيد. در ادامه با ما همراه باشيد تا درمورد اين كتاب و نويسنده آن بيشتر براي شما توضيح دهيم.
سيمون دوبوار يكي از فعالين جنبش آزادي زنان و جنبش ضد جنگ ويتنام و دوست و همكار متفكر بزرگ فرانسوي، ژان پل سارتر، در ۱۹۵۴ جايزه كنكور را از آن خود كرد. آثاري كه از وي به‌جا مانده است، برخي تحقيقي و بيشتر ادبي هستند و همه مي ميرند يكي از مهم‌ترين و مشهورترين رمان‌هاي اوست. دوبوار در ۱۹۷۸ نامزد دريافت جايزه ادبي نوبل بود.
داستان كتاب همه مي ميرند
كتاب همه مي ميرند با زندگي يك بازيگر تئاتر -رژين – شروع مي‌شود. يك شخصي كه به نظر من شخصيتي «نارسيستي» داشت و شديدا روي آن پافشاري مي‌كرد. رژين در سفرهايش به شهرهاي مختلف، يك روز با شخصي عجيب به نام – رايموندو فوسكا – كه شخصيت اصلي رمان است آشنا مي‌شود.
فوسكا در برهه‌اي از زمان به دنيا آمد كه در آن توسط يك معجون سبز زندگي ابدي پيدا كرد و رمان همه مي ميرند خاطراتي از ذهن فوسكا است كه براي رژين تعريف مي‌شود.
فوسكا از نفرين زندگي ابدي كه او را گرفتار كرده بود مي‌گويد و تعريف مي‌كند بعد از گذشت چند قرن به طور كلي روحيه انسانيت را از دست داده و بيشتر به يك چيز بي‌جان تبديل شده است كه فقط زندگي مي‌كند و در هنگام تعريف اين خاطرات چندين مورد كه روحيه‌ي انساني او را زنده كرده است بيان مي‌كند. يكي از اين موارد هدفمندي شخصي بود كه براي هدفش تمام زندگي را فدا كرد و دومي عشق بود ولي هر دو گذرا بودند. در ديد فوسكا گذشته و حال و آينده معني نداشت و از ديد او همه محكوم به مرگ‌اند و از تلاش‌هايي كه در اين عمر محدودشان مي‌كنند تعجب مي‌كرد و به اين احساس انساني حسادت مي‌كرد. او كسي بود كه فقط راه مي‌رفت. او بارها تلاش كرد كه خودش را از بين ببرد ولي موفق نشد. فوسكا حوادث زيادي را پشت سر گذاشت و در نهايت تصميم گرفت به خواب برود. خوابيدن به معناي سكون، تا زماني كه در يك هتل رژين او را بيدار كرد و در برابر او كنجكاو شد و او را وادار كرد كه زندگيش رو براش تعريف كند و…
دوبوار خاطرات فوسكا را طوري بازگو مي‌كند كه با وقايع تاريخي مهم در ارتباط است و از حال و هواي داخلي آن جريانات صحبت مي‌كند. از اميدها و از نقشه‌ها، از تلاش ها و از جريانات راه آزادي او، از شخصيت‌هاي فدا كار، از كشتار و ظلم به سرخپوستان آمريكايي توسط اسپانيايي‌ها صحبت مي‌كند و كلي وقايع تاريخي مهم را به شكلي زيبا بيان مي‌كند. همه مي ميرند رمان پخته‌اي است كه موضوع اصلي آن يعني نفرين زندگي ابدي به خوبي برايم قابل درك بود.
[ لينك: كتاب انسان خردمند از نشر نو ]

درباره رمان همه مي ميرند
من فكر مي‌كنم رژين نقطه مقابل فوسكا است، عطش زيادي براي زندگي دارد و از مرگ گريزان است. درحالي كه فوسكا از زندگي گريزان و عطش مرگ را دارد. رژين مي‌تواند نماينده اكثريت ما باشد كه چنان چنگ به زمين زده‌ايم و از مرگ مي‌ترسيم كه از خود زندگي غافل شده‌ايم. فوسكا با گفتن قرن‌ها زنده ماندنش، نه تنها رژين، بلكه ما را هم تحت‌تاثير قرار مي‌دهد.
فوسكا كه فكر مي‌كرد با عمر جاودان، چه كارها كه نمي‌كند! بعد از تلاش‌هاي سيريي‌ناپذيرش براي تغيير جهان، ميي‌بيندكه هيچ چيز تغييرپذير نيست. هرچه جلوتر مي‌رود، مي‌بيند‌ هيچ‌چيز تمامي ندارد. زمان يك دور باطل و تكرار شونده است كه مدام كش مي‌آيد، بي آنكه چيزي عوض شود. جنگ مي‌شود، صلح برپا مي‌شود، و به دنبالش جنگي ديگر شكل مي‌گيرد. تازماني كه انسان‌ها و سياهي‌هاشان روي زمين باشند، زمين به همين شكل ميماند. چراكه انسان در عين حال كه مي‌سازد، ويران هم مي‌كند. و اگر تنها ناميراي جهان هم بشوي، باز نمي‌شود انسان را نجات داد. چون هركس بايد ناجي خودش باشد.
حالا فوسكا قرن‌ها درميان مردم، مثل مرده متحركي راه مي‌رود. همه چيز براي او رنگ باخته است. گذشته و آينده برايش يكي شده و تنها نظاره‌گر‌ اين تكرار است. او همسفر رهگذران اين زندگي كوتاه مي‌شود، انسان‌ها وارد زندگي‌اش مي‌شوند، هركدام ذره‌اي از وجود خود را در او ته نشين مي‌كنند، ميميرند و ميروند. ولي او باقي مي‌ماند.
در كتاب همه مي ميرند با نيم نگاهي به زندگي فوسكا مي‌فهميم تنها مرگ به زندگي ارزش و وزن مي‌دهد. همه‌ كارهاي شما با پايانشان معني مي‌گيرند. تمام پيروزي‌هاي شما بعد از مرگ جان مي‌گيرند.
وقتي ترسي از مرگ و تباهي نداشته باشي، واقعا واژه‌ «شجاعت» چه معني مي‌دهد؟ آيا بدون نقطه پايان، نقطه آغاز معنايي دارد؟ آيا اينطور نيست كه با حذف واژه مرگ، بخش عمده‌اي از دايره لغات ما معني خود را از دست مي‌دهند؟ وقتي قرار نباشد روزي بميريد، آيا زندگي فاقد ارزش نمي‌شود؟ رمان همه مي ميرند چراكه به همه زندگي داده شده است! ولي همه آزادند كه بين فاصله اين دو واژه «مرگ» و «زندگي» معنا ايجاد كنند. همانطور كه كتاب مي‌گويد:
روزي همه ميميرند،اما پيش از مردن زندگي مي‌كنند!
[ لينك: رمان بابا گوريو با ترجمه مهدي سحابي ]

جملاتي از متن همه مي ميرند
كاش من دو نفر بودم. يكي حرف مي‌زد و يكي ديگر گوش مي‌داد، يكي زندگي مي‌كرد و آن يكي به تماشاي او مي‌نشست. چه خوب مي‌توانستم خودم را دوست داشته باشم! (همه مي ميرند – صفحه ۸)
از راهرو گذشت و از پلكان خاموش پايين رفت. از خوابيدن وحشت داشت؛ در زماني كه تو خوابيده‌اي كسان ديگري هستند كه بيدارند، و تو هيچ نفوذي بر آنان نداري. در باغچه را باز كرد: گرداگرد چمن باغچه راهرويي پوشيده از سنگريزه قرار داشت، و از ديوارهاي چهار طرف آن تاكهاي لاغر و نوجواني بالا مي‌رفت. روي يك صندلي راحتي دراز كشيد. مرد مژه نمي‌زد. به نظر مي‌رسيد هيچ چيز را نمي‌بيند و نمي‌شنود. به او غبطه مي‌خورم. نمي‌داند جهان چه پهناور و زندگي چه كوتاه است؛ نمي‌داند كه آدم‌هاي ديگري هم وجود دارند. به همين يك تكه آسمان بالاي سرش قانع است. من مي‌خواهم هر چيز چنان به من تعلق داشته باشد كه گويي غير از آن هيچ چيز ديگري را دوست ندارم؛ اما من همه چيز را مي‌خواهم؛ و دستهايم خالي است. به او غبطه مي‌خورم. مطمئنم كه نمي‌داند ملال يعني چه. (همه مي ميرند – صفحه ۱۰)
-از شما گله‌اي ندارم. بدون شما هم دير يا زود اين اتفاق مي‌افتاد. يك بار موفق شدم نفس خودم را شصت سال حبس كنم، اما همين كه دست به شانه‌ام زدند…
-شصت سال.
مرد لبخندي زد. گفت: -يا، اگر دلتان مي‌خواهد، شصت ثانيه. چه فرقي مي‌كند؟ مواقعي هست كه زمان مي‌ايستد. (همه مي ميرند – صفحه ۲۳)
تنها آرزويت مي‌توانست اين باشد كه پيش از آنكه كف شوي و فنا شوي هنوز اندكي روي آب بماني. (همه مي ميرند – صفحه ۷۲)
خيلي نيرو، خيلي غرور و عشق مي‌خواهد تا آدم باور كند كه اعمال يك انسان اهميتي دارد و زندگي بر مرگ پيروز مي‌شود. (همه مي ميرند – صفحه ۷۶)
جام را سر كشيد و آن را دوباره پر كرد. اگر روژه بود مي‌گفت «اينقدر نخور.» و او باز مي‌نوشيد و سيگار مي‌كشيد تا اينكه سرش آكنده از اشمئزاز و آشوب و هياهو مي‌شد. اما فوسكا چيزي نمي‌گفت، او را مي‌پاييد و با خود مي‌گفت: «دارد كوشش مي‌كند، كوشش مي‌كند.» درست است، رژين مي‌كوشيد بازي كند: بازي ميزباني، بازي افتخار، بازي دلبري، و همه اينها يك بازي بود: بازي وجود. (همه مي ميرند – صفحه ۸۳)
علاج درد به اندازه خود درد رنج‌آور است. (همه مي ميرند – صفحه ۱۹۶)
واقعا فكر مي‌كنيد كه در اين دنيا مي‌توانيد بدون بدي كردن خوبي كنيد؟ (همه مي ميرند – صفحه ۱۹۷)
انسان در همان حال كه ساختن را ياد مي‌گرفت، خراب كردن را هم مي‌آموخت. انگار كه خدايي سرسخت همه كوشش خود را صرف آن مي‌كرد ميان زندگي و مرگ و ميان رفاه و فقر توازني بي‌مفهوم و تغييرناپذير را حفظ كند. (همه مي ميرند – صفحه ۲۱۷)
پيروزي بر قحطي و طاعون ممكن است؛ آيا مي‌شود بر انسان‌ها پيروز شد؟ (همه مي ميرند – صفحه ۲۲۱)
اين مردم خوشبختي را نمي‌خواهند؛ مي‌خواهند زندگي كنند.
شارل گفت: -زندگي كردن يعني چه؟- سري تكان داد و گفت: -اين زندگي چيزي نيست. ديوانگي است كه انسان بخواهد بر دنيايي كه هيچ چيز نيست مسلط شود!
-لحظه‌هايي هست كه آتشي در دلشان مي‌گدازد؛ و همين را زندگي كردن مي‌نامند. (همه مي ميرند – صفحه ۲۴۷)
انسان حتي طالب خوشبختي هم نيست. به وقت‌كشي قناعت مي‌كند تا اينكه وقت او را بكشد. (همه مي ميرند – صفحه ۲۸۹)
زندگي، براي آنان، يعني فقط نمردن. (همه مي ميرند – صفحه ۳۶۱)
[ لينك: رمان مرگ قسطي با ترجمه مهدي سحابي ]

مشخصات كتاب
•    عنوان: همه مي ميرند
•    نويسنده: سيمون دوبوار
•    ترجمه: مهدي سحابي
•    انتشارات: نو

معرفي كتاب دختر پنهانم اثري متفاوت از النا فرانته

كتاب ها اين روزها مي توانند عضوي از زندگي ما باشند، ما مي توانيم با انتخاب و مطالعه بهترين كتاب، بهترين و شيرين ترين لحظات را براي يكديگر بسازيم. يكي از زيباترين و جذاب ترين لحظات ما كه مي تواند جديد و نو باشد با خواندن همين كتاب هاي گوناگون آغاز مي شود. شما هر كتابي را كه براي خواندن انتخاب مي كنيد، طبيعتا حرفي براي گفتن دارد. شما مي توانيد با انتخاب بهترين آن ها بيشترين تاثيرگذاري را از آن ها ببينيد. يكي از زيباترين كتاب هايي كه مي خواهيم در اين مقاله به شما علاقه مندان به كتاب و كتابخواني معرفي كنيم، كتابي با عنوان دختر پنهانم مي باشد. اين كتاب زيبا، به عنوان يكي از جذاب ترين و متفاوت ترين آثار نويسنده ايتاليايي، النا فرانته شناخته شده است. اين نويسنده با توجه به اين كه يكي از بزرگ ترين نوسندگان است و تا به الان موفق به دريافت جوايز ويژه اي به خصوص جايزه بزرگ بوكر شده است اما تا كنون كسي از هويت اصلي او چيزي نمي داند. در جلد پشت اين كتاب آمده است:

بر اين باورم كه كتاب‌ها وقتي منتشر شدند ديگر نيازي به نويسنده‌شان ندارند. اگر چيزي براي گفتن داشته باشند، دير يا زود خواننده خود را پيدا مي‌كنند، وگرنه خواننده‌اي نخواهند داشت.

خلاصه كتاب دختر پنهانم

شخصيت اصلي اين رمان كوتاه، زني ميانسال است كه براي جدا شدن از دغدغه‌هاي فكري، تصميم مي‌گيرد مدتي در يك ساحل دور استراحت كند. لدا – شخصيت اصلي رمان – دو دختر دارد كه كه او را رها كرده‌اند و به كانادا پيش پدرشان رفته‌اند. اين موضوع هسته اصلي رمان را در خود جاي دارد. البته وقتي دخترانش پيش او بودند، لدا زندگي چندان رضايت‌بخشي هم نداشت، اما به هر حال او يك مادر است.

وقتي دخترهايم به تورنتو نقل‌مكان كردند، جايي‌كه پدرشان سال‌ها بود زندگي و كار مي‌كرد، خجالت‌زده و متعجب شدم. وقتي متوجه شدم نه تنها اصلا ناراحت نبودم بلكه احساس سبكي هم مي‌كردم. انگار كه دقيقا همان‌موقع آن‌ها را به دنيا آورده باشم. براي اولين‌بار در طي تقريبا بيست‌وپنج سال ديگر اين نگراني را كه بايد از آن‌ها مراقبت كنم احساس نكردم. خانه مرتب ماند مثل اينكه هيچ‌كس در آن ساكن نباشد. ديگر نگران خريد براي خانه و شستن لباس‌ها نبودم. (دختر پنهام – صفحه ۷)

در ادامه، لدا مكان مناسبي در كنار دريا براي اقامت پيدا مي‌كند و تصميم مي‌گيرد هر روز به ساحل برود تا هم كارهايش را انجام دهد و هم از زندگي لذت ببرد. در ساحل متوجه مادر و دختري مي‌شود كه اوقات خوشي دارند و لحظه‌اي از همديگر جدا نمي‌شوند. او به شكل ناخودآگاه متوجه آن‌ها مي‌شود و بعد به شكل كاملا آگاهانه خود را با آن‌ها پيوند مي‌دهد، اما نه به شكل عادي. رفتاري كه از لدا سر مي‌زند عجيب و شايد حتي غيرقابل باور باشد. اما دليل اين رفتار را بايد در خاطراتي كه در طول كتاب مرور مي‌كند پيدا كرد.

نگاهم را از روي كتاب بلند كردم و آن‌ها را براي اولين بار ديدم، زن بسيار جوان و دختربچه را. از ساحل به سمت ********ر بزرگ برمي‌گشتند. زن كه بيشتر از بيست سال نداشت سرش به سمت پايين بود و دختربچه سه چهار ساله كه سرش رو به بالا بود و مسحور به او نگاه مي‌كرد و همانطور كه مادري فرزندش را در آغوش بگيرد، عروسكش را به خود مي‌فشرد. با آرامش با هم صحبت مي‌كردند، گويي كه هيچ‌كس جز آن‌ها وجود ندارد. (دختر پنهام – صفحه ۱۷)

[ لينك: رمان آخرين انار دنيا ]

 

درباره رمان دختر پنهانم

در اين كتاب با مادر تحصيل‌كرده‌ و فهميده‌اي روبه‌رو هستيم كه زماني بسيار مورد تاييد همگان بود. اما زندگي كم‌كم سخت شد و علاوه بر سختي‌هاي زندگي بيروني، رنج‌هاي دروني هم آغاز شد و مي‌توان گفت شخصتي اصلي در دنيا دروني خودش شكست‌خورده است. او به هيچ وجه رضايتي از خودش و كارهايش ندارد و شايد همين عدم رضايت باعث شده است كه آن رفتار عجيب در ساحل از او سر بزند.

روبه‌رو شدن با يك مادر خوشحال و بچه‌اش كه آرامشي خاص دارند، دقيقا همان مواردي است كه لدا دوست داشت داشته باشد. همان زندگي ايده‌آلي كه لدا در حسرت آن بود. دختران لدا به او به چشم يك ابزار نگاه مي‌كردند كه  لدا بايد مراقب آن‌ها باشد، نيازهايشان را رفع كند و به طور كلي در خدمت آن‌ها باشد. البته گاهي اوقات به او اهميت مي‌دادند و نظر او را هم جويا مي‌شدند، «فقط براي اينكه بدانند آيا كفش‌هاي آبي با دامن نارنجي جور درمي‌آيد؟». همه اين‌ها باعث مي‌شد كه لدا كمبود را در خود احساس كند، فكر كند حتما اوست كه مشكلي دارد؛ در غير اين صورت اين موارد پيش نمي‌آمد. هرچه بيشتر لدا خود را فداي دخترانش مي‌كرد، رفتار نامناسب دختران بيشتر مي‌شد و رفتن دخترانش به كانادا نيز ضربه نهايي بر روح لدا بود. موضوعي كه غرور او را بسيار تحت تاثير قرار داد.

در واقع سراسر اين كتاب در مورد كشف روابط بين مادر و دختر است.

لدا در طول رمان، وقتي روزانه مادر و دختر خوشحال را مي‌بيند خاطرات خودش را مرور مي‌كند و به دنبال كشف جايگاه خودش در ميان اين خاطرات است. پايان كتاب اما، يك پايان عجيب است. پاياني كه نتيجه گيري از اين كتاب را بسيار سخت مي‌كند. (لطفا اگر اين رمان خوانده‌ايد، حتما نظرات ارزشمند خود را در پايان همين مطلب كامنت كنيد.) به طور كلي رمان ساده و روان است كه يك‌دست روايت مي‌شود. چند اتفاق مهم در آن وجود دارد كه مخاطب را جذب مي‌كند، اما آن اتفاق شگفتي‌ساز كه من در هنگام خواندن رمان منتظر آن بودم هيچ‌وقت رخ نداد.

ترجمه اين رمان كه توسط سارا عصاره انجام شده است، ترجمه قابل‌قبولي است اما مي‌توانست بسيار بهتر باشد. همچنين كتاب نياز به يك ويراستاري دارد كه اميدواريم در چاپ‌هاي بعدي كتاب انجام شود. لازم به ذكر است كه از اين كتاب، ترجمه ديگري تحت عنوان دختر گمشده از سوي انتشارات كتاب خورشيد وارد بازار شده است.

[ لينك: رمان من پيش از تو ]

جملاتي از متن كتاب دختر پنهانم

سخت‌ترين اتفاقات براي تعريف‌كردن، اتفاقاتي‌اند كه خودمان هم نمي‌توانيم آن‌ها را بفهميم. (دختر پنهام – صفحه ۶)

خيلي زود از آن مكان خوشم آمد. خوش‌برخورديِ مردِ تيره‌پوستي كه پشت صندوق بود، ملايمتِ جوان غريق‌نجات بلندقامت و بسيار لاغرِ بدون عضله‌اي كه پيراهن و شلوارك قرمز به تن داشت و من را به ********ر بزرگ ساحلي همراهي كرد، از آن بابت مطمئنم كرد. شنايي طولاني در آب زلال كردم و كمي آفتاب گرفتم. بعد با كتاب‌هايم در سايه جا گرفتم و با آسودگي خيال تا غروب كار كردم و از نسيم و تغييرات سريع دريا لذت بردم. روز با چنان آرامش آميخته با كار، خيال‌پردازي و فراغتي گذشت كه از آن‌روز به بعد تصميم گرفتم هميشه به آنجا بروم. (دختر پنهام – صفحه ۱۴)

آدمها با ميلي حيواني كه باورهاي عمومي آن را تقويت مي‌كنند، خواهان داشتن فرزند مي‌شوند. (دختر پنهام – صفحه ۴۰)

دخترهايم را وقتي حواسشان نبود نگاه مي‌كردم. حسي پيچيده و متناوب از محبت و نفرت نسبت به آن‌ها احساس مي‌كردم. گاهي‌اوقات فكر مي‌كردم بيانكا غيرقابل تحمل است و به‌خاطر آن رنج مي‌كشيدم. بعد فهميدم كه خيلي محبوب است، دوست‌هاي زيادي دارد و فهميدم كه فقط من او را غيرقابل تحمل احساس كردم. من، مادرش و از بابت آن پشيمان شدم. (دختر پنهام – صفحه ۶۹)

سال‌ها قبل دختري بودم كه احساس مي‌كرد از دست رفته است. اين درست بود. تمام اميدهاي جواني‌ام به‌نظرم مي‌رسيد از دست رفته باشند. به‌نظرم مي‌رسيد كه دارم به سرعت به عقب برمي‌گردم به سمت مادرم، مادربزرگم، زنجيره زنان لال و خشمگيني كه از آنجا مي‌آمدم. موقعيت‌هايي ازدست‌رفته. جاه‌طلبي‌هايم هنوز شعله‌ور بودند و از بدن جوانم و از تخيلم كه پروژه پشت پروژه اضافه مي‌كرد، پروار مي‌شدند. احساس مي‌كردم كه شور و اشتياق خلاق من دائماً بيشتر به خاطر ارتباطاتي كه در دانشگاه‌ها بود و فرصت‌طلبي‌هاي ممكن شغلي كه وجود داشت، محروم مي‌ماند. به‌نظرم مي‌رسيد كه در ذهن خودم حبس شده‌ام، بدون اين‌كه امكانش باشد تا خودم را امتحان كنم. عصبي بودم. (دختر پنهام – صفحه ۸۳)

چه احمقانه است كه فكر كني مي‌تواني با بچه‌هايت درباره خودت حرف بزني قبل از اين‌كه حداقل پنجاه سال داشته باشند و انتظار داشته باشي كه آن‌ها تو را مثل يك انسان ببينند نه مثل يك وظيفه. (دختر پنهام – صفحه ۹۴)

پاره كردن پيوند با ديگران و احساس سبكي كردن مزيت نيست، عملي ظالمانه نسبت به خود و ديگران است. (دختر پنهام – صفحه ۱۱۰)

مشخصات كتاب

  • عنوان: دختر پنهانم
  • نويسنده: النا فرانته
  • ترجمه: سارا عصاره
  • انتشارات: نون
  • تعداد صفحات: ۱۶

 

كتاب جنگ و صلح اثري ماندگار از لئون تالستوي

يكي از زيباترين آثاري كه مي توانيم از لئون تاستوي معرفي كنيم، كتاب جنگ و صلح مي باشد. اين كتاب داراي داستان زيبا و متفاوتي است كه هر خواننده و مخاطبي را در عمق خود فرو مي برد. اين رمان به اعتقاد بسياري از مردم به عنوان يكي از بهترين و كامل ترين رمان هاي تاريخي مي باشد. اگر به دنبال خواندن يك كتا خوب و با ارزش هستيد، مي توانيد اين كتاب زيبا را براي خواندن انتخاب كنيد. كتابي كه در كتاب اين كه مي تواند به عنوان يك سرگرمي براي شما باشد، درس هاي زيادي را به شما ياد مي دهد و شما را با داستان هاي زيبا و متفاوت زيادي مواجه مي كند. اين نوينسده در تمام زندگي خود توانست سه رمان مشهور و معروف بنويسند و سرانجام با رمان زيباي جنگ و صلح توانست به برتري خاصي در بين عموم مردن برسد. يكي از مهم ترين عقايدي كه اين نويسنده داشت ، اين بود كه رمان ها و داستان ها بايد براي روح و روان ادم ها مفيد باشند. اگر براي اولين بار مي خواهيد خواندن را آغاز كنيد، اين رمان زيبا و جذاب تالستوي را به شما پيشنهاد مي كنيم.

پشت جلد اول اين رمان آمده است:

جنگ و صلح در شمار آن معدود آثار ادبي است كه فراتر از معيارهاي عادي داوري‌هاي ادبي قرار مي‌گيرند؛ رماني است با جهاني بي‌نهايت گسترده كه از دوراني خطير سخن مي‌گويد. پردامنه‌ترين حماسه عصر خود است: يك «ايلياد» به‌روز شده. جنگ و صلح تصوير كاملي از روسيه آن زمان است، تصوير كاملي از همه چيزهايي است كه در آن‌ها، مردم سعادت و عظمت، اندوه و خواري خود را مي‌يابند. يك عالم چهره و شور و شوق در اين رمان موج مي‌زنند.

تالستوي زماني نوشتن جنگ و صلح را آغاز كرد كه ۳۵ ساله بود، و اين سني است كه در آن استعداد آفرينش يك نويسنده معمولا در حد كمال است و هنگامي آن را به پايان برد كه ۷ سال گذشته بود.

در مقدمه رمان توضيح داده شده است كه نويسنده در هفت سال چگونه اين رمان را نوشته است، از چه افرادي الهام گرفته است و اتفاقات آن را بر چه اساسي نوشته است. در قسمتي از اين مقدمه مي‌خواينم:

جنگ و صلح را شعر روح روس دانسته‌اند كه به صورت حماسه‌اي رنگين سروده شده است.

خلاصه رمان جنگ و صلح

رمان با ماجراي يك مهماني آغاز مي‌شود. صلح و آرامش در همه‌جا برقرار است و خواننده در اين مهماني با برخي از شخصيت‌هاي مهم كتاب آشنا مي‌شود. اين مهماني وضعيت جامعه اشراف‌زاده را قبل از جنگ نشان مي‌دهد.

اما در اواخر همين مهماني كه سراسر شادي و زيبايي است، زمزمه‌هايي از جنگ وجود دارد. افراد مختلف درباره ناپلئون صحبت مي‌كنند كه چگونه در اروپا ناآرامي ايجاد كرده است و به دنبال كشوركشايي در جهان است. جوانان با حرارت از ناپلئون صحبت مي‌كنند و هيچ فكر نمي‌كنند كه او ممكن است روزي به روسيه هم حمله كند. همچنين از اعلاميه‌هاي جنگ مي‌گويند و اينكه آيا بايد در جنگ احتمالي شركت كنند يا نه.

در انتهاي ضلع مردانه ميز گفتگو كم‌كم پرشورتر مي‌شد. سرهنگ مي‌گفت كه بيانيه اعلان جنگ در پترزبورگ منتشر شده و يك نسخه از آن همان روز با پيك مخصوص به فرماندار نظامي مسكو ابلاغ گرديده و خودش هم آن را ديده است. (كتاب جنگ و صلح – جلد اول – صفحه ۱۱۳)

پس از اين مهماني، فضاي كتاب رفته‌رفته به سمت جنگ مي‌رود. شخصيت‌هاي مهم از پيوستن به ارتش مي‌گويند و فرماندهان در حال سازماندهي نيروهاي خود هستند. در اينجا مردم روسيه را مي‌بينيم كه بايد تصميم سختي بگيرند. روس‌ها بايد آماده باشند تا با فرانسوي‌هايي بجنگند كه علاقه بسيار زيادي به آن‌ها دارند. آرزوي هر فرد روسي است كه روزي به فرانسه، به پاريس سفر كند. روس‌ها به حدي به فرانسه علاقه دارند كه در مهماني‌هاي خود اغلب به زبان فرانسوي صحبت مي‌كنند و دوست دارند فرزندان خود را براي تحصيل به فرانسه بفرستند. سبك زندگي فرانسوي را دنبال مي‌كنند و در بيشتر زمينه‌ها راه فرانسوي‌ها را دنبال مي‌كنند اما حالا بايد تصميم بگيرند كه به جنگ با آن‌ها بروند.

 

صحبت درباره همه شخصيت‌هاي كتاب تقريبا غيرممكن است (گفته مي‌شود بيشتر از ۵۰۰ شخصيت در اين رمان وجود دارد) اما در اينجا تلاش مي‌كنيم به چند شخصيت مهم اشاره كنيم. افرادي كه شخصيت‌هاي كليدي رمان محسوب مي‌شوند و اگر خواننده با دقت روابط آن‌ها را زير نظر داشته باشد در طول خواندن رمان با مشكل مواجه نخواهد شد.

يكي از اين شخصيت‌ها، ناتاشا است. دختر زيبا، پرجنب‌وجوش و سيزده ساله كنت رستف كه در رمان تاييد زيادي روي او مي‌شود. شخصيتي كه به شكل اساسي دستخوش تغيير و تحول مي‌شود. پيشنهاد مي‌كنيم هنگام مطالعه كتاب توجه ويژه‌اي به ناتاشا داشته باشيد.

يكي ديگر از شخصيت‌هاي مهم كتاب پي‌ير است. فرزند نامشروع كنت بزوخف بزرگ. كسي كه بسيار مشهور و ثروتمند است. پي‌ير كه به تازگي از فرانسه آمده است به دستور پدر از مسكو به پترزبورگ آمده و وارد محافل اشرافي مي‌شود. در ادامه پي‌ير خود را وارث ثروت عظيم كنت بزوخف مي‌بيند و توجه همه را برمي‌انگيزد.

از ديگر شخصيت‌هاي مهم رمان، پرنس آندره‌ي است. كسي كه آماده رفتن به جنگ شده است و با پي‌ير در اين مورد در شب بعد از مهماني صحبت مي‌كند.

 

درباره رمان جنگ و صلح

جنگ و صلح رماني عظيم است كه هر خواننده‌اي را شگفت‌زده مي‌كند. رماني كه در كنار داستان خود روايت مهمي از تاريخ را نيز دربرمي‌گيرد. تالستوي خود اذعان دارد كه اندكي خصلت‌هاي فردي را فداي طرح تاريخي رمان كرده است.

روايت تاريخي كتاب در سراسر رمان گسترده است و تالستوي در بخش‌هايي خاص، به طور كلي جنبه داستاني را كنار مي‌گذارد و درس تاريخ مي‌دهد. و در ادامه همين درس تاريخي را در قالب داستان پيش روي خواننده قرار مي‌دهد، چيزي كه باعث مي‌شود از خواندن كتاب لذت ببريم. تعادل بين قسمت‌هاي تاريخي و داستاني كتاب به خوبي برقرار است و به هيچ وجه خسته‌كننده نيست.

همان‌طور كه در خلاصه كتاب اشاره شد، اين رمان شامل حمله ناپلئون به روسيه نيز مي‌باشد. جنگي كه رنج و بدبختي زيادي با خود به همراه داشت و نويسنده در بخش‌هاي مختلف درس‌هاي مهمي از اين موضوع تقديم خواننده مي‌كند. از جنگ و صلح مي‌توان درس‌ها و پيام‌هاي مختلفي دريافت كرد اما شايد وجه مشترك همه پيام‌هاي كتاب اين باشد كه: در اين دنياي پر از خشونت، پر از حماقت حاكمان، پر از جنگ و خون‌ريزي، پر از نفرت و كينه، پر از ناآگاهي و حماقت، هنوز هم مي‌توان شاد بود. هنوز هم مي‌توان خوشبخت بود و در سخت‌ترين شرايط و در بدترين جنگ‌ها هنوز هم مي‌توان عاشق شد و به زندگي اميد داشت.

ترس از جنگ ممكن است در دل هر فردي وجود داشته باشد اما اين ترس مانع ادامه زندگي نخواهد شد. رنج و مشقت حاصل از جنگ ممكن است تا سال‌ها بعد از آن ادامه داشته باشد اما اين موضوع نبايد جلوي زندگي كردن را بگيرد. در واقع هر فردي آزاد است كه انتخاب كند به چه شكل با اين موضوع روبه‌رو مي‌شود.

يكي از درس‌هاي مهمي كه تالستوي در اين رمان به ما مي‌دهد همين موضوع آزادي است. در واقع تالستوي به ما مي‌گويد جنگي كه ميان فرانسه و روسيه اتفاق افتاد به سبب دستور ناپلئون و يا امپراتور روسيه نبود. اين جنگ نتيجه اجراي دستورهاي مختلفي در رده‌هاي مختلفي بوده است و نمي‌توان آن را به يك نفر نسبت داد.

تقريبا در همه جاي كتاب شما با توصيفات درجه‌يك روبه‌رو هستيد و اين موضوع در قسمت‌هاي جنگي كتاب به بالاترين سطح خود مي‌رسد. جايي كه ارتش دو كشور با هم روبه‌رو مي‌شوند و اين فكر در ذهن‌ها شكل مي‌گيرد كه آيا اصلا اين جنگ ضروري است؟ چرا من بايد در اين جنگ شركت كنم و چرا بايد طرف مقابل را بكشم؟ رشد شخصيتي افراد در مواجهه با اين جنگ به خوبي در كتاب نشان داده شده است و ما مي‌بينيم كه در جنگ، آدم‌هاي بي‌گناهي حضور دارند كه زندگي براي آن‌ها مي‌توانست به طور كلي متفاوت باشد.

قطعا اگر با ادبيات روسيه آشنايي داشته باشيد مي‌دانيد كه وجود شخصيت‌هاي متعدد در كتاب‌ها امري عادي است. اما اين موضوع در رمان جنگ و صلح به اوج خود رسيده است و براي خواننده‌اي كه تا به حال سراغ ادبيات روسيه نرفته، ممكن است گيج‌كننده باشد. بنابراين پيشنهاد ما اين است كه اگر تا به حال سراغ ادبيات روسيه نرفته‌ايد، براي اولين كتاب، رمان جنگ و صلح را انتخاب نكنيد. البته اين صرفا يك پيشنهاد است و بدون ترديد خواننده حرفه‌اي مشكلي با شخصيت‌ها و داستان گسترده كتاب نخواهد داشت.

اينفوگرافيك رمان جنگ و صلح

براساس اين رمان يك اينفرگرافيك توسط كافه‌بوك ترجمه و بازطراحي شده است كه در آن خلاصه كتاب و همچنين جنبه‌هاي مختلف رمان به خوبي منعكس شده است. توجه به نكات و موضوعاتي كه در اين اينفوگرافيك منعكس شده است، به درك بهتر رمان كمك مي‌كند.

البته بايد به اين نكته اشاره كنيم كه اگر اين رمان را نخوانده‌ايد و روي افشاي داستان حساس هستيد، مطالعه اين اينفوگرافيك براي شما مناسب نيست. چرا كه در اينفوگرافيك خلاصه همه قسمت‌هاي مهم كتاب نيز ارائه شده است و بخش‌هاي مهم آن را بازگو مي‌كند.

 

جملاتي از كتاب جنگ و صلح

آزادي، برابري، اينها همه بانگ دهل است كه رسواييشان مدتهاست آشكار شده است. كيست كه آزادي و برابري را دوست نداشته باشد؟ خود منجي ما آزادي و برابري را تعليم داده است. خيال مي‌كنيد بعد از انقلاب مردم خوشبختتر شده‌اند؟ برعكس، ما بوديم كه خواهان آزادي بوديم و بناپارت آن را نابود كرد. (رمان جنگ و صلح – جلد اول – صفحه ۵۵)

معتقد بود كه سرچشمه همه عيبهاي آدمي دو چيز است: يكي بيكاري و ديگري اعتقاد به خرافات. و دو فضيلت نيز بيشتر وجود ندارد: يكي كار و ديگري خرد. (رمان جنگ و صلح – جلد اول – صفحه ۱۴۶)

پرنس آندره‌ي گفت: «بله، شما او را، اين بناپارت را، ديديد؟ چطور بود؟ استنباطتان از او چيست؟» دلگاروكف كه پيدا بود به اين نتيجه كلي كه از ملاقات خود با ناپلئون به دست آورده دل بسته است، تكرار كرد: «بله، او را ديدم و مطمئن شدم كه بيش از هرچيز از يك درگيري همگاني وحشت دارد. اگر از روبرو شدن با ما نمي‌ترسيد چرا تقاضاي ملاقات با امپراتور را داشت. چرا پيشنهاد مذاكره مي‌كرد و از همه مهمتر چرا عقب مي‌نشست. حال آنكه عقب‌نشيني با روش هدايت جنگ او منافات دارد. حرفم را باور كنيد. او مي‌ترسد، از درگيري همگاني وحشت دارد. ساعت سرنگونيش فرارسيده است. اين را از من قبول كنيد.» (رمان جنگ و صلح – جلد اول – صفحه ۳۸۸)

اقرار به‌خطا بزرگواري بيشتري مي‌خواهد تا اصرار در كشاندن كار به‌جايي كه ديگر جبران ممكن نيست. (رمان جنگ و صلح – جلد دوم – صفحه ۴۷۱)

هر كس با ديد خودش زندگي مي‌كند. تو براي خودت زندگي مي‌كردي و مي‌گويي كه چيزي نمانده بود كه زندگيت تباه شود، و خوشبختي را وقتي شناختي كه شروع كردي براي ديگران زندگي كني، ولي كار من درست عكس اين بود. هدف من در زندگي كسب افتخار بود، ولي خوب، مگر افتخار چيست؟ همان عشق به‌ديگران است. ميل به‌خدمت به‌آنها براي لذت‌بردن از ستايش آنها. (رمان جنگ و صلح – جلد دوم – صفحه ۵۶۶)

هيچ حقيقتي در ذهن دو نفر يكسان جلوه نمي‌كند. (رمان جنگ و صلح – جلد دوم – صفحه ۶۳۸)

پيداست كه سرنوشت ما همه جز تحمل مصيبت نيست. (رمان جنگ و صلح – جلد دوم – صفحه ۷۰۳)

همه‌شان تلاش مي‌كنند، رنج مي‌برند، جان خود و روح جاويد خود را به فساد مي‌كشند تا نعمتي را به دست آورند كه لحظه‌اي بيش نمي‌پايد و ما نه فقط اين معني را مي‌دانيم بلكه مسيح، فرزند خدا، خود به اين جهان خاكي آمد و به ما گفت كه اين زندگي آني بيش نيست و براي آزمودن ماست و با اين همه سخت به آن آويخته‌ايم و گمان مي‌كنيم كه سعادت را فقط در آن خواهيم يافت. (رمان جنگ و صلح – جلد دوم – صفحه ۷۰۸)

رستف اسب خود را نگه داشت و مي‌كوشيد در چهره دشمنش نگاه كند و ببيند بر چه كسي پيروز شده است. يك پاي جوان فرانسوي در ركاب گير كرده بود و افسر بر پاي ديگر بر زمين لي‌لي مي‌كرد و از وحشت چشم درهم كشيده، هر لحظه منتظر ضربه ديگري بود و با چهره‌اي از وحشت درهم پيچيده از زير به رستف فرامي‌نگريست. چهره رنگ‌پريده و به گل آغشته جوانش با آن موهاي طلايي روشن و چشمان آبي كمرنگ و چال مليحي كه بر چانه داشت هيچ خصمانه نبود و با جنگ و خونريزي سازگاري نداشت. سيماي ساده‌اش بيشتر براي بگووبخند و تالار پذيرايي مناسب مي‌نمود. (رمان جنگ و صلح – جلد سوم – صفحه ۹۴۴)

كسي در نبرد پيروز است كه با عزم جزم و با اطمينان به پيروزي در آن شركت كرده باشد. (رمان جنگ و صلح – جلد سوم – صفحه ۱۱۰۷)

هر مدير و فرمانداري در دوران آرامش و دور از اغتشاش گمان مي‌كند كه چرخ زندگي مردمي كه اداره امورشان به دست او سپرده شده است فقط به نيروي او مي‌چرخد و همين آگاهي به ضرورت وجودش بزرگترين پاداش زحمات و تلاشهاي اوست. پيداست كه تا زماني كه درياي تاريخ آرام است حاكم – آب‌شناس با قايقي نااستوار، خود را با ديركي به كشتي كوه‌پيكر ملت بند كرده پيش مي‌رود و مي‌پندارد كه اوست كه كشتي بزرگي را كه خود به آن متكي است حركت مي‌دهد. اما وقتي طوفاني برخيزد و دريا متلاطم گردد و كشتي دستخوش امواج شود، ديگر گمراه‌ماندن و خود را اسير وهم داشتن ممكن نيست. (رمان جنگ و صلح – جلد سوم – صفحه ۱۲۵۵)

در دل مي‌گفت: عشق! عشق چيست؟ عشق مانع مرگ است. عشق زندگي است. همه‌چيز، هر آنچه درك مي‌كنم فقط به آن‌سبب درك مي‌كنم كه عاشقم. همه‌چيز هست و فقط به آن‌سبب وجود دارد كه من عشق مي‌ورزم. همه‌چيز فقط با ريسمان عشق به‌هم مربوط است. (رمان جنگ و صلح – جلد چهارم – صفحه ۱۳۸۲)

براي آنكه انسان بتواند راهي به طول هزار ورست را طي كند ناچار بايد اميدوار باشد كه در پايان اين راه چيز خوشايندي در انتظار اوست. (رمان جنگ و صلح – جلد چهارم – صفحه ۱۴۴۰)

وقتي انسان جانوري در حال مرگ را مي‌بيند وحشت مي‌كند، زيرا زوال موجودي زنده را – وجود خودش را – در نظر مي‌آورد؛ مي‌بيند كه موجودي زنده از حيطه هستي بيرون مي‌رود. اما هنگامي كه محتضر انساني باشد، آن هم انساني مورد علاقه، احساس گسيختگي نيز بر وحشت نيستي افزوده مي‌شود، زخمي روحي كه مانند زخم جسماني گاه كشنده است و گاه التيام مي‌يابد، اما جاي ان هميشه دردناك مي‌ماند و از تماس جسمي خارجي كه اسباب تحريك آن شود مي‌گريزد. (رمان جنگ و صلح – جلد چهارم – صفحه ۱۵۰۳)

هرگز هيچ فرماني به خودي خود و مستقل از فرمانهاي قبلي صادركردني نيست و رويدادهاي پي‌درپي و متعددي را در بر ندارد. هر فرمان از فرمان ديگري ناشي است و هرگز به چند واقعه حاكم نيست و فقط ناظر بر لحظه‌اي از رويداد است. مثلا وقتي مي‌گوييم كه ناپلئون به ارتش خود فرمان جنگ داد فرمانهاي در زمان گسترده و به يكديگر وابسته‌اي را به صورت يك فرمان يكباره درهم مي‌آميزيم. ناپلئون نمي‌توانست فرمان جنگ روسيه را صادر كند و چنين نيز نكرد. يك روز دستور داد كه نامه‌هايي چنين و چنان به وين و برلين و پترزبورگ فرستاده شود و روز ديگر احكامي به نيروي زميني و دريايي صادر كرد كه موجب صدور فرمانهاي ديگري مي‌شد كه به رويدادهايي مربوط شدند كه به ورود ارتش به روسيه منجر گشت. (رمان جنگ و صلح – جلد چهارم – صفحه ۱۶۶۶)

مشخصات كتاب

  • عنوان: جنگ و صلح
  • نويسنده: لئون تالستوي
  • ترجمه: سروش حبيبي
  • انتشارات: نيلوفر
  • تعداد صفحات: ۱۶۹۲
  • تعداد جلد:4

 

معرفي كتاب گم گشته اثري از مارلو مورگان

كتاب ها به عنوان زيباترين سرگرمي هاي ما در دنيا مي توانند باشند . اين كه شما چه كتابي را براي خواندن انتخاب مي كنيد كاملا به سليقه و نوع طبعي كه داريد بستگي دارد . شما مي توانيد با انتخاب بهترين كتاب ها ، لحظات خوشي را داشته باشيد . كتاب ها داراي عناوين و موضوعات متنوعي هستند و هر يك از آن ها مي توانند زيبايي خاصي را براي خواننده داشته باشند . ما نمي توانيم به شما كتابي را معرفي كنيم . كه باب ميل شما باشد چرا كه ما از سليقه شما هيچ نمي دانيم . شما زماني مي توانيد يك كتاب خوب و تاثيرگذار را انتخاب كنيد و علاقه خود را در رابطه با كتاب افزايش دهيد ، كه خودتان كتابي را براي خواندن انتخاب كرده باشيد .

ما در اين مطلب مي خواهيم به عنوا يك پيشنهاد كتابي زيبا را به شما علاقه مندان به كتاب معرفي كنيم و شما را در يك انتخاب موفق و درست كمك كنيم . پيام گم گشته عنوان اين كتاب مي باشد . اين كتاب جز زيباترين و قدرتمند ترين كتاب هاي مارلو مرگان مي باشد . اين كتاب داراي بيشترين جذابيت داستاني مي باشد و روايت كننده داستان يك زن است . در ادامه بيشتر در مورد اين كتاب توضيح داده ايم .

پشت جلد كتاب پيام گم گشته آمده است:

افراد يك قبيله‌ى بيابان‌نشين (در استراليا) كه خود را مردم حقيقى مى‌خوانند، از يك زن امريكايى دعوت مى‌كنند تا در سفرى چهارماهه در بيابان‌ها، آن‌ها را همراهى كند. او در طى ٢۵٠٠ كيلومتر پياده‌روى با پاهاى برهنه، در صحراى پرفراز و نشيب، شيوه‌ى تازه‌اى براى زندگى و شفاگرى مى‌آموزد كه بر ميناى حكمت فرهنگى ۵٠٠٠٠ ساله بنا شده است و به دگرگونى عميق او منجر مى شود.
كتاب پيام گم گشته پيامى بى‌همتا، به موقع و قدرتمند به تمامى بشريت ارائه مى‌كند: هنوز امكان نجات جهان وجود دارد؛ به شرط آنكه متوجه شويم تمامى موجودات، چه گياه، چه حيوان و چه انسان، بخشى از يگانه‌ى در همه‌جا حاضر هستند. اگر اين پيام را به كار بنديم، زندگى ما همچون زندگى مردم حقيقى، از معنا و حس هدفمندى سرشار خواهد شد.

كتاب پيام گم گشته 

مارلو مورگان در مقدمه كتاب خاطرنشان مى‌كند:

اين كتاب طبق تجربه‌ى واقعى من نوشته شده است.

و او به دليل حفظ حقوق اين مردم و سخت‌گيرى‌هايى كه ممكن بود از پس ذكر دقيق و با نام نشان افراد پيش بيايد، از نام بردن خوددارى كرده است. اما قطعا در اثناى كتاب به اتفاقاتى بر مى‌خوريد كه در حقيقى بودن آن شك خواهيد كرد. بياييد به اين ديد بنگريم كه براساس نظريه‌هاى تكامل ما انسان‌ها بسيار متفاوت از اجدادمان در هزاران سال پيش هستيم. اين مردم خود را «مردم حقيقى» مى‌نامند. انسان‌هايى كه در بيابان زندگى مى‌كنند چون از خانه و زمين‌هاى خود رانده شده‌اند. آنها حق بهره بردارى از دريا و ساحل را ندارند، چون افرادى به ظاهر متمدن اين حق را از آنها سلب كرده‌اند. آن‌ها با پاى پياده و با حداقل امكانات و پوشش در بيابان در پى سرنوشت خود، خود را در مسيرى قرار مي‌دهند كه يگانه هستى برايشان در نظر گرفته است. خوراكشان جانوران و گياهان اندكى است كه در بيابان به سختى يافت مى‌شوند. هيچگونه دور ريز يا مواد زايدى به دنياى پيرامونشان وارد نمى‌كنند. فضولات بجا مانده از آن‌ها بوى مشمئز كننده فاضلاب‌هاى شهرى را ندارد. بينى‌هاى بزرگشان مى‌تواند در بيابان داغ استراليا، هوا را خنك كند.

آن‌ها نه در پى پول هستند، نه ترفيع و نه رقابت با يكديگر. اين مردم به راستى مردم حقيقى هستند؛ زيرا به راستى زندگى مى‌كنند و حق زنده بودن را ادا مى‌كنند. در جامعه كوچك آن‌ها تنها عشق ورزيدن به همنوع، مراقب از جهان پيرامون، احترام به يگانه  هستى (خدا) و كشف استعدادهاى خويشتن اهميت دارد.

آنها در پى كشف وجود خاص و بى‌مثال خود هستند. مى‌كوشند هر روز از روز قبل بهتر باشند. دروغ گفتن را بزرگترين گناه مى‌دانند؛ از اين رو نيازى به سخن گفتن با هم ندارند و فقط از طريق تله پاتى با يكديگر ارتباط برقرار مى‌كنند. آنها چيزى را از ديگر افراد قبيله پنهان نمى‌كنند، بنابراين به راحتى مى‌توانند بدون استفاده از هرگونه وسيله ى ارتباطى، تله پاتى كنند. همين است كه برايشان زندگى مردم شهر و سكه انداختن در ماشينى كه ارتباط را ميسر مى‌كند (تلفن) خنده‌دار است. كلام براى آنها منحصر به جشن‌ها و اورادى است كه براى شادى و سرگرمى مى‌خوانند.

با همه اين اوصاف آنها به راستى «مردم حقيقى» هستند.

اكنون، قبيله مردمان حقيقى از طريق ارتباطى كه با يگانه هستى دارد به اين نتيجه رسيده كه مدت زمان حضورشان بر روى اين سياره ديگر به پايان رسيده است. آنان كه بازمانده از نسل اوليه بشر و وديعه‌دارِ سنت‌هاى راستين هستند، مارلو مورگان را به عنون پيام آور برگزيدند تا پيش از رخت بربستن از اين جهان خاكى، پيام اصيل و باور نكردنى انسان‌هاى واقعى را به جهانيان برساند.

خواندن كتاب پيام گم گشته سراسر لذت بود و هر بار شروع دوباره آن كشف ناديده‌هايى است كه هر انسان بايد به سويشان گام بردارد تا جهانى خالى از جنگ، نژادپرستى و فساد و سرشار از انسانيت، زيبايى و تجلى حضور خدا داشته باشيم. نوشتن از كتاب اما سخت است از آن رو كه بيم آن مى‌رود حق مطلب به شايستگى ادا نشده باشد. اما هيچ چيز همانند كلماتِ گم گشته، مارلو مورگان، نمى‌تواند پيامِ اين مردم را به شايستگى در گوش جهانيان زمزمه كند. اينجاست كه حسرت مى‌خورم چرا وضعيت ويراستارى كتاب قدرى بهتر نيست تا بتوان هر بار با لذتى وافر از آن بهره‌مند شد. اما همانطور كه مردم حقيقى مى‌گويند ما اهالى شهر، اسير شكل و ظاهر شده‌ايم و بايد به بطن مطلب نگريست.

اين كتاب را بخوانيد تا هم از سرچشمه دانش نابِ بشرى سرشار شويد و هم لذت همسفرى با زنى را بچشيد كه چهار ماه در ميان اين قبيله زيسته است.

 

 جملاتي از متن كتاب پيام گم گشته

آن‌ها آنگونه كه ما نام را به كار مى‌بريم و براى نمونه شخصى را «دبى» و ديگرى را «كدى» مى‌خوانيم، از نام استفاده نمى‌كنند. هر نام معنايى دارد كه در اترباط با صاحب نام است. هنگامى كه كودك به دنيا مى‌آيد، به او نامى مى‌دهند، اما با رشد كودك، آن نام بى‌معنى مى‌شود و فرد نام مناسب‌ترى براى خود برمى‌گزيند. به مرور زمان كه خرد، خلاقيت و هدف شخصى در زندگى روشن‌تر مى‌شود، نام او تغيير مى‌كند. يك نفر در زندگى چندبار نام عوض مى‌كند. گروه ما شامل قصه‌گو، سازنده‌ى ابزار، رازدار، استاد خياطى، موسيقى‌دان بزرگ و عده‌اى ديگر بود. (پيام گم گشته – صفحه ۶۷)

تمام چيزهاى روى زمين بنا به دلايلى وجود دارند و هرچيز هدفى دارد. هيچ پيشامد و موجود نامناسب يا تصادفى وجود ندارد. فقط سوء تفاهم‌ها و رازهايى كه هنوز براى بشر فانى قابل درك نيست، وجود دارند. (پيام گم گشته – صفحه ۷۴)

دليل اصلى آنكه مردم حقيقى مى‌توانند تله پاتى را به كار ببرند، آن است كه هيچ‌گاه دروغ نمى‌گويند. آنان هيچ چيزى را جعل نمى‌كنند، نيمى راست و نيمى دروغ حرف نمى‌زنند و به طور كلى هيچ دروغى نمى‌گويند؛ هيچ دروغى. در نتيجه چيزى ندارند كه پنهان كنند. اين افراد از اين كه كسى ذهن شان را بخواند، بيمى ندارند و مشتاقانه همه چيز را با همديگر در ميان مى‌گذارند. (پيام گم گشته – صفحه ۸۶)

درباره اين كتاب بسيار نوشته‌اند كه در اينجا به برخي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم:

وين داير:

پيامي نيرومند براي تمامي ما؛ حقايق ساده و درس‌هاي معنوي اين كتاب مرا سحر كرد. اين كتاب را بخوانيد و به همه آشنايان توصيه كنيد.

رهبر قبيله آمريكاييان سياتل:

انسان رشته زندگي را نبافته، او فقط تاري از آن است. هرچه به اين تار روا بدارد، به خود روا داشته است.

پيام سرخپوستان كري:

تنها پس از قطع آخرين درخت، مسموم كردن آخرين رود و صيد آخرين ماهي متوجه خواهيد شد كه پول را نمي‌توان خورد.

مشخصات كتاب

  • عنوان اصلي: پيام گم گشته
  • عنوان فرعي: عرفان بوميان استراليا
  • نويسنده: مارلو مورگان
  • ترجمه: فرناز فرود
  • انتشارات: كتاب آوند دانش
  • تعداد صفحات: ۲۲۱

 

معرفي كتاب مزرعه حيوانات

رمان مزرعه حيوانات جزء يكي از برجسته ترين آثار ماندگار جورج اورول مي باشد . اين رمان زيبا در با عنوان Animal Farm يكي از شناخته شده ترين رمان هاي ين نويسنده مي باشد . افرادي كه به دنبال يك كتاب و يك رمان خاص و ناب هستند مي توانند مزرعه حيوانات را براي خواندن و مطالعه خود انتخاب كنند ، به شما اين اطمينان را مي دهيم كه شما هيچ گاه از خواندن اين كتاب خسته نخواهيد شد ، بلكه خواندن آن را در روز هاي بيكاري خود تكرار خواهيد كرد . جورج با نوشتن دو كتاب مزرعه حيوانات و كتاب 1984  توانست افراد زيادي را به خود جذب كند و با افراد زيادي ارتباط برقرار كند . اين دو كتاب ياد شده نمونه اي از بهترين آثار به يادماندني جورج اورول هستند . به طور كلي مي توان گفت كه اين دو كتاب تا حدودي يك مفهوم ثابت را به مخاطب ارائه مي دهند و آن هم محكوميت حكومت و نظام هاي تماميت خواه و زورگو بود . كتاب مزرعه حيوانات اشاره زياد و دقيقي به انقلاب روسيه دارد و بيشتر در اين مورد صحبت شده است . با ما همراه باشيد تا اين كتاب زيبا را بهتر به شما معرفي كنيم .

در پيشگفتار كتاب، جورج اورول چنين مي‌گويد:

من هرگز به روسيه نرفته‌ام و شناخت من از آن كشور صرفا شامل اطلاعاتي مي‌شود كه از خواندن كتاب‌ها و روزنامه‌ها مي‌توان به دست آورد. حتي اگر به قدر كافي قدرت داشتم، باز هم از مداخله در امور داخلي شوروي خودداري مي‌كردم: من استالين و دار و دسته‌اش را صرفا به دليل روش‌هاي وحشيانه و غير دموكراتيكشان محكوم نمي‌كنم. كاملا محتمل است كه آن‌ها، حتي با پاك‌ترين نيت‌ها، در شرايط حاكم بر آن روزگار نمي‌توانستند طور ديگري رفتار كنند.

ولي از طرف ديگر، به نظرم بي‌نهايت اهميت داشت كه مردم اروپاي غربي ماهيت واقعي رژيم شوروي را به‌درستي بشناسند.

در پشت جلد كتاب مزرعه‌ي حيوانات آمده است:
مزرعه‌ي حيوانات هجويه‌اي ويرانگر درباره‌ي اتحاد جماهير شوروي است و كسي آن را نوشته كه برخي او را وجوان بيدار نسل خود ناميده‌اند. داستان اين كتاب داستان حيوانات مزرعه‌اي است كه به اميد آزادي برضد ارباب خود شورش مي‌كنند، اما اين شورش نظام استبدادي تازه‌اي را به‌جاي استبداد قديم مي‌نشاند. اورول در اين داستان نمادين به‌خوبي نشان مي‌دهد كه قدرت چگونه مي‌تواند حتي عالي‌ترين و ناب‌ترين آرمان‌ها را هم به‌ فساد بكشاند.
براساس اين رمان، انيميشن‌هاي زيادي ساخته شده است كه بعد از خواندن كتاب، ديدن يكي از آن‌ها خالي از لطف نيست. در ادامه‌ي همين مطلب در اينفوگرافيك مزرعه‌ي حيوانات يكي از اين انيميشن‌ها معرفي شده است.

خلاصه كتاب مزرعه‌ي حيوانات
داستان اين كتاب درباره حيوانات «مزرعه‌ي اربابي» است كه به آقاي جونز تعلق دارد. جونز مردي‌ست كه بيشتر اوقات مست مي‌كند و به شكل مناسبي به امورات مزرعه و حيوانات رسيدگي نمي‌كند. در ميان حيوانات مزرعه‌ي آقاي جونز، خوك پيري به نام ميجر وجود دارد كه از آبرو و احترام ويژه‌اي ميان حيوانات برخوردار است. اما ميجر، بسيار پير است و در اين روزهاي آخر عمرش مي‌خواهد تمام اندوخته‌ي حكمت و معرفت خود را در اختيار ديگر حيوانات قرار دهد. به همين خاطر يك سخنراني هيجان‌انگيز و باشكوه درباره آينده درخشان، درباره آزادي و درباره انقلاب حيوانات مزرعه عليه موجودات دوپا ارائه مي‌كند. سخنراني كه چشم ديگر حيوانات را باز مي‌كند.
انسان تنها موجودي‌ست كه مصرف مي‌كند بي آن‌كه توليد كند. انسان شير نمي‌دهد، تخم نمي‌گذارد، قدرت كشيدن گاوآهن را ندارد، سرعتش آن‌قدر نيست كه بتواند خرگوش بگيرد. با وجود اين، انسان اشرف مخلوقات است. اوست كه حيوانات را به كار وامي‌دارد، اوست كه در ازاي اين كار فقط قوت ناچيزي به آن‌ها مي‌دهد تا از گرسنگي نميرند و مابقي را هم خودش تصاحب مي‌كند. ما هستيم كه زمين را شخم مي‌زنيم و پِهِنِ ماست كه زمين را حاصلخيز مي‌كند. با وجود اين، هيچ كداممان آه در بساط نداريم. (مزرعه‌ي حيوانات – صفحه ۲۰)
رفقا، آيا به نظرتان مثل روز روشن نيست كه همه‌ي بدبختي‌هاي زندگي ما زير سر اين انسان‌هاي مستبد است؟ فقط كافي‌ست از شرّ اين‌ها خلاص شويم، آن‌وقت حاصل دسترنجمان مال خودمان مي‌شود. (مزرعه‌ي حيوانات – صفحه ۲۱)
وقتي ميجر پير مي‌ميرد، حيوانات كه حالا آگاه‌تر از قبل بودند مشغول انجام كارهاي مخفيانه‌اي و آموزش ديدن به سرپرستي دو خوك به نام‌هاي اسنوبال و ناپلئون مي‌شوند. چند ماه بعد وقتي اوضاع مزرعه وخيم‌تر مي‌شود، حيوانات قيام مي‌كنند و انسان‌ها را از مزرعه فراري مي‌دهند. انقلاب آن‌ها موفقيت‌آميز بود و اكنون نام مزرعه‌ي ارباي به مزرعه‌ي حيوانات تغيير كرده است. همه‌چيز عالي و در بهترين حالت ممكن است. حيوانات بر اساس سخنراني و دانشي كه از ميجر پير كسب كردند اكنون براي خود هفت فرمان نيز تعيين كرده‌اند:
•    هر موجودي كه روي دو پا راه برود دشمن است.
•    هر موجودي كه روي چهار پا راه برود، يا بال داشته باشد، دوست است.
•    هيچ حيواني حق ندارد لباس بپوشد.
•    هيچ حيواني حق ندارد در تخت‌خواب بخوابد.
•    هيچ حيواني حق ندارد مشروب بنوشد.
•    هيج حيواني حق ندارد حيوان ديگر را بكشد.
•    همه‌ي حيوانات با هم برابرند.
در ادامه همه‌چيز خوب پيش مي‌رود تا اينكه كم‌كم مشكلات و نيازهاي متعدد خود را نشان مي‌دهند. در اين ميان ناپلئون (يكي از خوك‌ها كه نقش اصلي در انقلاب داشت) نيز از قدرت خود لذت مي‌برد و…
درباره كتاب مزرعه‌ي حيوانات
گفته مي‌شود هنگامي كه مزرعه‌ي حيوانات به چاپ رسيد (بعد از اينكه ۴ ناشر از چاپ آن خودداري كردند)، كتاب را در ميان كتاب‌هاي كودكان قرار داده بودند و جورج اورول خودش به كتابفروشي‌ها مي‌رفت و آن‌ها را متقاعد مي‌كرد كه جايگاه اين كتاب در ميان كتاب‌هاي كودكان نيست. چه‌بسا خوانندگاني كه با كارهاي اورول آشنايي ندارند نيز در برخورد اول با رمان مزرعه‌ي حيوانات نسبت به آن ديد خوبي نداشته باشند و فكر كنند كه اين رمان مناسب آن‌ها نيست.
اما اشتباه نكنيد. مزرعه‌ي حيوانات مهم‌تر و شگفت‌انگيزتر از آن است كه فكرش را بكنيد. بدون شك بعد از خواندن كتاب از نبوغ جورج اورول شگفت‌زده خواهيد شد كه چطور توانسته در يك داستان نمادين و سمبوليك، نظام‌هاي تماميت‌خواه را به اين خوبي ترسيم كند.
در هنگام خواندن اين رمان، بيشتر از هرچيزي به ياد جمله‌اي از كتاب ۱۹۸۴ مي‌افتادم كه مي‌گفت:
قدرت وسيله نيست بلكه هدف است. انسان يك ديكتاتوري ايجاد نمي‌كند كه انقلاب را حفظ كند. بلكه انقلاب برپا مي‌كند كه ديكتاتوري را به‌وجود بياورد.
به‌راستي كه مزرعه‌ي حيوانات به خوبي جمله بالا را نشان مي‌دهد.
هرچند كه اين رمان براساس انقلاب روسيه است اما به خوبي رفتارهاي هر نظام تماميت‌خواه ديگر را نيز نشان مي‌دهد. مثال روشن آن هم كره شمالي است.
ترجمه كتاب نيز يك ترجمه دقيق، خوب و روان است كه لذت خواندن كتاب را دوبرابر مي‌كند.
بر اساس اين رمان يك اينفوگرافيك توسط كافه‌بوك ترجمه و بازطراحي شده است كه در زير مي‌توانيد آن را مطالعه كنيد.

جملاتي از متن كتاب مزرعه‌ي حيوانات
تا اواخر تابستان، خبر وقايع «مزرعه‌ي حيوانات» در نيمي از ناحيه پخش شده بود. اسنوبال و ناپلئون هر روز چند دسته كبوتر را به پرواز درمي‌آوردند كه ماموريت داشتند با حيوانات مزارع همسايه گرم بگيرند و ماجراي «قيام» را برايشان بازگو كنند و سرود «جانوران انگليس» را به آن‌ها ياد بدهند. (مزرعه‌ي حيوانات – صفحه ۴۹)
تمام بهار و تابستان، هفته‌اي شصت ساعت كار كردند و در ماه اوت ناپلئون اعلام كرد كه يكشنبه‌ بعدازظهر هم مي‌توانند كار كنند. البته اين كار مطلقا داوطلبانه بود، ولي هر حيواني كه از آن شانه خالي مي‌كرد جيره‌اش نصف مي‌شد. (مزرعه‌ي حيوانات – صفحه ۷۱)
مرغ‌ها بي‌درنگ اعدام شدند و تدابير امنيتي تازه‌اي براي حفظ جان ناپلئون به عمل آمد. چهار سگ شب‌ها در اطراف تخت‌خواب او نگهباني مي‌دادند – در هر گوشه‌ي تخت، يك سگ – و خوك جواني به نام پينكاي هم وظيفه داشت غذاي ناپلئون را قبل از او بچشد، مبادا سم در آن ريخته باشند. (مزرعه‌ي حيوانات – صفحه ۱۰۳)
چند روز بعد، همين‌طور كه موريل داشت متن «هفت فرمان» را از روي ديوار براي خودش مي‌خواند، متوجه شد باز هم فرمان ديگري هست كه حيوانات كلمات آن را درست به خاطر ندارند. آن‌ها خيال مي‌كردند كه در «فرمان پنجم» نوشته شده «هيچ حيواني حق ندارد مشروب بنوشد»، ولي در اين فرمان سه كلمه‌ي ديگر هم بود كه آن‌ها از ياد برده بودند. در اين فرمان، در واقع نوشته شده بود: «هيچ حيواني حق ندارد به حد افراط مشروب بنوشد.» (مزرعه‌ي حيوانات – صفحه ۱۱۶)
گرسنگي و مشقت و نااميدي، به گفته‌ي بنجامين، قانون تغييرناپذير زندگي بود. (مزرعه‌ي حيوانات – صفحه ۱۳۶)
مشخصات كتاب
•    عنوان: مزرعه‌ي حيوانات
•    نويسنده: جورج اورول
•    ترجمه: احمد كسايي‌پور
•    انتشارات: ماهي
•    تعداد صفحات: ۱۵۲
•    قيمت چاپ دهم – زمستان ۱۳۹۶: ۸۵۰۰
•    جيبي

معرفي كتاب مادر

كتاب مادر در مورد زندگي كارگري مي باشد. در اين كتاب شخصيت په لاگي مادر يك كارگر است كه سعي بر اين دارد كه پسرش همانند همسرش نشود و شخصيت متفاوتي داشته باشد . پسر او به دنبال مبارزه با استبداد و زورگويي مي رود و با خواندن كتاب و تظاهرات و جنبش هايي بر عليه آن ها به را مي اندازد ك مادر را نيز با خود همراه مي كند.

كتاب مادر اثري از نويسنده روس، ماكسيم گوركي است. اثري كه براي درك جايگاه آن لازم است اطلاعاتي از تاريخ روسيه داشته باشيم. بايد بدانيم كه زندگي گوركي در ابتدا به چه شكل بوده است و بعد چه فعاليت‌هايي داشته و همچنين لازم است از وضعيت مردم و حركت‌هاي انقلابي كه در اوايل قرن بيستم شدت گرفته بودند آگاه باشيم. همه اين موارد است كه به ما نشان مي‌دهد چرا گوركي در آن زمان بيشتر از هر نويسنده ديگري مشهور بود. در ادامه خلاصه‌اي از وضعيت آن زمان كه در مقدمه مترجم به خوبي شرح داده شده بيان مي‌شود.

آثار نخستين ماكسيم گوركي از همان ابتدا منعكس كننده روابط مبتني بر زور و قدرت از سوي سرمايه‌داري بود. چيزي كه به شكل سريع در روسيه گسترش مي‌يافت و گوركي در كتاب‌هايش با بي‌توجهي به منافع شخصي به جوانمردي و شرافت انساني به نفع جامعه مي‌پرداخت. در اين زمان‌ها گوركي را مي‌توان فردي دانست كه قلبا سوسياليست بود. گوركي با سازمان حزب كارگري سوسيال دموكرات روسيه هم ارتباط داشت.

در تظاهرات سال ۱۹۰۲ جواني به نام پيوتر زالومف با پرچم سرخ در راس دسته تظاهركنندگان حركت مي‌كرد. اين جوان كه عضو كميته حزب بود بازداشت و محاكمه شد. كسي كه بعدها الگوي شخصيت پاول ولاسف در رمان مادر شد. گوركي بعدها موجبات فرار پيوتر زالومف را از سيبري فراهم كرد.

در سال ۱۹۰۵ ماكسيم گوركي براي نقشي كه در تظاهرات ژانويه داشت بازداشت به زندان تاريك پي‌يروپل منتقل شد اما بر اثر فشار افكار عمومي آزاد شد ولي همچنان تحت نظر پليس بود. مدتي بعد به فنلاند گريخت اما ارتباط خود را ارتباط خود را با سازمان‌هاي انقلابي حفظ كرد. سرانجام در ژانويه ۱۹۰۶ شروع به نوشتن كتاب مادر كرد. از سال ۱۹۰۲ كه گوركي طرح اين داستان را ريخت تا ۱۹۰۶ كه آن را روي كاغذ آورد اتفاقات زيادي رخ داد و نهضت كارگري پختگي پيدا كرد. در آن فاصله لنين حزب را تشكيل داده و مبارزات خود را آغاز كرده بود.

با توجه به شرايط گوركي قصد داشت كتابي موثر و محرك بنويسد. به همين خاطر رمان مادر را سريع و در طي چند ماه نوشت. لنين در اين مورد قدردان گوركي بود و شخصا به او گفت:

شما كار خوبي كرديد كه با عجله اين كتاب را نوشتيد، چون هم بسيار سودمند است و هم بسيار به موقع. بيشتر كارگران بدون شعور واقعي انقلابي و صرفا به‌حكم غريزه در نهضت انقلابي شركت كرده بودند. اينان اكنون مادر را مي‌خوانند و از آن فراوان بهره مي‌گيرند.

[ معرفي كتاب: رمان جنگ و صلح – همراه با اينفوگرافيك رمان ]

رمان مادر

داستان كتاب با شرح ۵۰ سال از عمر يك كارگر آغاز مي‌شود. كارگري كه در كارخانه كار مي‌كند و هر روز در دود كارخانه غرق است. خستگي او را آنچنان فرسوده كرده كه ديگر تحمل هيچ‌چيز را ندارد، تنها به مست كردن بعد از كار فكر مي‌كند و چند لحظه‌اي كه مي‌توان از دنيا جدا شد.

در خانه يكي از اين كارگران، شخصيت مادر كه په‌لاگي نام دارد زندگي سختي را تحمل مي‌كند. زني كه سر تا پا ملايمت و اندوه بود و دانه‌هاي سفيدي در سرش پيدا بود. په‌لاگي در تلاش است كه پسرش، پاول ولاسف، شبيه پدرش نشود. درنده‌خو نباشد و مست نكند. تلاش مي‌كند پاول را به مسير ديگري هدايت كند، مسيري كه خيال مادر را هم راحت كند. پس از مرگ پدر خانواده تحولات رفتاري پاول رفته رفته بيشتر و مسير متفاوتي كه او در پيش مي‌گريد آشكار مي‌شود. اما اين مسير چيزي نبود كه مادر مي‌خواست. اين مسير فقط نگراني‌هاي مادر را بيشتر مي‌كرد.

پاول شروع كرد به آوردن كتاب به خانه و به خواندن آن‌ها در خفا، و سپس آن كتاب‌ها را در جايي پنهان مي‌كرد. گاه نيز قسمت‌هايي از آن‌ها را روي يك تكه كاغذ رونويس و سپس پنهان مي‌كرد. (كتاب مادر نوشته ماكسيم گوركي – صفحه ۲۳)

په‌لاگي خوشحال بود كه پسرش مست نمي‌كند و او را كتك نمي‌زند اما خواندن كتاب‌هاي ممنوعه چيز ديگري بود. افكار پاول به حدي تغيير كرده بود كه مادر ديگر او را نمي‌شناخت. مادر از حرف‌هاي پاول درباره اينكه كارگران بايد درس بخوانند و بفهمند چرا زندگي اين همه به آنان سخت مي‌گذرد با عقل جور در نمي‌آمد. از نظر مادر زندگي كارگران هميشه به همين شكل بود. ترس سراسر وجود مادر را فرا گرفته بود و وقتي اين موضوع را با پسرش در ميان گذاشت پاول پاسخي محكم داشت:

از همين ترس است كه همه داريم مي‌ميريم! و كساني كه بر ما حكومت مي‌كنند از همين ترس بهره مي‌گيرند و باز بيشتر ما را مي‌ترسانند.(كتاب مادر نوشته ماكسيم گوركي – صفحه ۳۱)

پس از مدتي پاول دوستاني پيدا مي‌كند كه آن‌ها نيز آرماني مشابه دارند. خواندن كتاب‌ها بيشتر و بيشتر مي‌شود و آن‌ها تصميم مي‌گيرند كاري فراتر از حرف زدن انجام دهند بنابراين شروع به انتشار اعلاميه‌هاي آگاهي‌بخش مي‌كنند. اعلاميه‌هايي كه حساسيت‌برانگيز است و باعث باز شدن پاي ماموران به خانه په‌لاگي مي‌شود. ترس شدت مي‌گيرد اما په‌لاگي در همين لحظات است كه نشان مي‌دهد شخصيت يك مادر چقدر عظيم است. رفت و آمد دوستان پاول به خانه په‌لاگي نيز بي‌تاثير نيست و كم‌كم مادر را هم تحت تاثير قرار مي‌دهد. در حدي كه په‌لاگي دوباره خواندن را ياد مي‌گيرد و در بحث‌هاي ديگران شركت مي‌كند.

هدف و آرمان پاول و دوستانش مشخص است. هدفي كه براي مادر چنين بيان مي‌شود:

مادرجان! براي ما مليت و نژاد مطرح نيست، فقط اين مطرح است كه كي‌ها با ما رفيقند و كي‌ها با ما دشمن. تمام كارگران دنيا رفيق ما هستند و تمام پولدارها و تمام آنهايي كه بر ما و بر دوستان ما حكومت مي‌كنند دشمن. وقتي آدم با قلب خوبي به دنيا بنگرد و ببيند كه ما كارگران چقدر زياديم و چه نيرويي در ما هست دستخوش چنان شادي و نشاطي مي‌گردد كه در دلش جشني برپا مي‌شود! (كتاب مادر نوشته ماكسيم گوركي – صفحه ۵۱)

اما اين تازه شروع ماجرا است و هنگامي كه دستگيري‌ها و خشونت بالا مي‌گيرد، حركت‌هاي انقلابي شخصيت‌هاي داستان و به خصوص شخصيت مادر آغاز مي‌شود. جنبش‌ها و تظاهرات به زودي آغاز مي‌شود و كتاب به اوج خود مي‌رسد.

[ معرفي كتاب: رمان ظلمت در نيمروز اثر آرتور كوستلر ]

 

درباره كتاب ماكسيم گوركي

كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي يك رمان انقلابي است. در هر صفحه از اين رمان حقيقت‌هاي تاريخي و انديشه‌هاي سوسياليستي مداوم تكرار مي‌شود و شايد همين موضوع باعث شده است كه ارزش ادبي كتاب كمتر شود. در واقع نويسنده آنقدر در تلاش براي گفتن حقيقت وضع موجود است كه تقريبا جنبه‌هاي هنري كتاب را رها كرده است. صحنه‌سازي‌ها و ترسيم فضاهاي كتاب در ابتداي رمان خوب است اما به مرور احساس مي‌كنيد ديگر ظرافتي در رمان وجود ندارد. اما پايان كتاب شايد يكي از درخشان‌ترين پايان‌هاي موجود در بين كتاب‌هاي انقلابي باشد.

اما بيان همين مفاهيم است كه گوركي را در شوروي بسيار محبوب و مشهور كرد. در حدي كه گفته مي‌شود حسادت تولستوي را هم برانگيخته است. رمان‌هاي گوركي با مفاهيم انقلابي وقتي منتشر مي‌شد همه شوروي از آن مطلع مي‌شدند و بعدها استالين هم به اهميت گوركي پي برد و ترجيح مي‌داد اين نويسنده بانفوذ را كنار خودش داشته باشد. استالين امتيازهاي زيادي در اختيار گوركي قرار مي‌داد و طبيعتا از او انتظاراتي هم داشت. در حقيقت مي‌توان گفت از گوركي استفاده ابزاري مي‌كرد. البته گفته مي‌شود كه استالين پسر گوركي را نيز تهديد مي‌كرد و مي‌گفت او را به سيبري تبعيد خواهد كرد.

رمان مادر درباره دوره‌اي از تاريخ است كه حركت‌هاي انقلابي عليه حكومت تزاري در جريان بود و اعتراضات روز به روز بيشتر مي‌شد. در كتاب زندگي كارگران يك كارخانه كه زندگي اسفناكي دارند بيان مي‌شود و خواننده مي‌تواند دليل خشمگين بودن آن‌ها را بفهمد. آن‌ها بايد سال‌ها كار كنند و بعد در فقيرترين حالت ممكن بميرند. اما پاول، به سمت آگاهي و شكستن اين چرخه گام برمي‌دارد. شروع به مطالعه و يادگيري مي‌كند و مشخصا انديشه‌هاي سوسياليسم را گسترش مي‌دهد.

انديشه‌هاي سوسياليستي و سخنان ماركس هم در كتاب فراوان ديده مي‌شود كه در صدر آن اين جمله قرار داره: كارگران جهان، متحد شويد. برخي از انديشه‌هاي شخصيت‌هاي مختلف كه در كتاب بارها و بارها به آن اشاره مي‌شود چنين است: «ما همه فرزندان يك مادر هستيم، فرزندان فكري واحد و شكست‌ناپذير، و آن حس برادري همه كارگران تمامي كشورها است.» «كارگران را دعوت مي‌كردند تا با هم متحد شوند و براي دفاع از منافع حقه خويش مبارزه كنند.» «تا زماني كه ثروتمندان هستند توده هيچ چيز نخواهد داشت، نه عدالت، نه شادي، نه هيچ چيز ديگر.» «مقصر آن كسي است كه اول بار گفت: اين مال من است.» «زنده باد كارگران همه كشورهاي جهان.» «چشم فقير را گرسنگي كور كرده است و چشم ثروتمند را طلا.» «با مالكيت خصوصي دشمنيم.»

قهرمان كتاب، يعني مادر، وقتي با اين انديشه‌ها و هيجانات ناشي از آن روبه‌رو مي‌شود تحت تاثير قرار مي‌گيرد. مانند هر فردي ديگري كه در آن زمان تحت تاثير قرار مي‌گرفت. مادر كسي است كه به معناي واقعي كلمه زندگي سختي داشت اما تصميم گرفت راه پسرش را دنبال كند. قبل از آن او هم صرفا زني بود مانند همه زنان ديگر اما بعد از دنبال كردن راه پسرش تبديل به قهرماني بي‌مانند شد. البته در كتاب زنان ديگر هم نقش‌هاي مختلفي داشتند اما قدرت شخصيت مادر همه را تحت تاثير قرار مي‌داد.

در نهايت اينكه انديشه‌ها و مفاهيم كتاب بيانگر قسمت مهمي از تاريخ هستند و خواندن اين رمان و البته آشنايي با اين مفاهيم نه تنها خالي از لطف نيست بلكه شايد ضروري هم باشد. البته وقتي خود گوركي هم ديد كه در عمل كار ممكن است به چه فاجعه‌هايي ختم شود در مورد رمان خودش مي‌گويد كه «مادر تحت تاثير هيجانات و با بي دقتي نوشته شده است.» ناگفته نماند كه كتاب ترجمه خوبي دارد اما ويراستاري ضعيفي دارد.

[ معرفي كتاب: رمان مزرعه‌ي حيوانات – معرفي همراه با اينفوگرافيك ]

جملاتي از متن رمان مادر

من كتاب‌هاي ممنوع مي‌خوانم. خواندن اين كتاب‌ها را از اين جهت ممنوع كرده‌اند كه حاوي حقايقي درباره زندگي ما كارگران هستند… اين‌ها را مخفيانه چاپ مي‌كنند و اگر در خانه ما پيداشان كنند مرا به زندان خواهند انداخت… به زندانم مي‌اندازند براي اينكه خواسته‌ام حقيقت را بدانم. مي‌فهمي؟ (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۲۵)

ما بايد به دشمنان خود نشان بدهيم كه اين زندگي توام با اعمال شاقه كه آنان به ما تحميل كرده‌اند مانع از اين نيست كه خود را از لحاظ فهم و هوش با ايشان برابر و حتي بالاتر بدانيم. (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۴۱)

تا زماني كه ثروتمندان هستند توده هيچ چيز نخواهد داشت، نه عدالت، نه شادي، نه هيچ چيز ديگر! (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۱۱۹)

چقدر آدم در اين دنيا فراوان است… و هر كسي هم يك جور گله از روزگار دارد. پس آخر آدم‌هاي شاد و خوشبخت كجا هستند؟ (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۱۴۷)

اگر بر سر راه مردمان عادل يهودايي پيدا بشود كه در كمين خيانت به ايشان نشسته باشد و من او را از بين نبرم خودم هم يهودا خواهم بود. (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۱۷۲)

وقتي من پسربچه ده يازده ساله‌اي بودم يك روز هوس كردم كه خورشيد را بگيرم و در شيشه كنم. شيشه‌اي برداشتم و پاورچين پاورچين به ديوار نزديك شدم و يكهو… تراق! دست خودم را بريدم و كتك خوردم. پس از آن به حياط در آمدم و خورشيد را در بركه‌اي از آب منعكس ديدم. پايم را بلند كردم كه همانجا لگدش كنم، سرتاپايم گلي شد و باز كتكم زدند… آن وقت رو به آفتاب ايستادم و داد زدم: «اين‌ها مرا درد نمي‌آورد، اي شيطان سرخ، اين‌ها مرا درد نمي‌آورد!» و زبانم را برايش بيرون كشيدم… اين كار مرا تسكين داد. (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۱۹۹)

رفقا! مي‌گويند كه در روزي زمين انواع و اقسام ملت‌ها هستند، از يهودي‌ها گرفته تا آلماني‌ها و انگيسي‌ها و تاتارها و غيره… ولي من باور نمي‌كنم! به عقيده من فقط دو جور ملت هستند و دو نژاد كه با هم آشتي ناپذيرند: يكي اغنيا و ديگر فقرا. آدميان به صورت‌هاي مختلف لباس مي‌پوشند و زبانشان نيز مختلف است، ولي وقتي آدم مي‌بيند كه ثروتمندان فرانسوي و آلماني و انگليسي چگونه با كارگران رفتار مي‌كنند متوجه مي‌شود كه همه‌شان دژخيم كارگرند. (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۲۰۴)

ما مردمان طبقه پايين و خرده‌پا… همه چيز را حس مي‌كنيم، ولي بيان آنچه حس مي‌كنيم برايمان مشكل است. ما شرمنده‌ايم، زيرا مي‌فهميم ولي نمي‌توانيم بيان كنيم؛ و اغلب به دليل همين ناراحتي از دست افكار خود عصباني هستيم. خود زندگي هم ما را مي‌كوبد و از هر طرف تحت فشارمان مي‌دهد. (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۲۴۶)

آن روز فرا خواهد رسيد كه همه كارگران تمامي كشورها سر بلند كنند و قرص و محكم بگويند: ديگر بس است! ما ديگر اين زندگي را نمي‌خواهيم! آن وقت قدرت رويايي كساني كه تنها به اتكاي حرص و آز خود قوي هستند فروخواهد ريخت، زمين از زير پاي ايشان در خواهد رفت و ديگر تكيه‌گاهي نخواهند داشت. (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۲۷۲)

من به جاودانگي آدم‌هاي شرافتمند اعتقاد دارم. (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۳۰۶)

حقيقت پنهاني دنيا را سير مي‌كند و در ميان توده‌هاي مردم براي خود لانه مي‌جويد. حقيقت براي مقامات دولتي به منزله دشنه است و آتش، و آن‌ها نمي‌توانند آن را بپذيرند، چون حقيقت گلويشان را مي‌برد و آتششان مي‌زند! (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۳۳۸)

ما سوسياليست هستيم. و اين به آن معني است كه با مالكيت خصوصي دشمينم، زيرا مالكيت خصوصي بين آدم‌ها جدايي مي‌اندازد، ايشان را عليه يكديگر مسلح مي‌كند، رقابت آشتي‌ناپذيري از نظر منافع در ميان ايشان پديد مي‌آورد، براي كتمان يا توجيه اين رقابت دروغ مي‌گويند و همگان را با اشاعه دروغ و ريا و كينه‌جويي فاسد مي‌كند. ما مي‌گوييم جامعه‌اي كه به انسان به چشم ابزار ثروت‌اندوزي مي‌نگرد جامعه‌اي است ضد بشري و با ما دشمن است و ما نمي‌توانيم اخلاق رياكارانه و دروغين آن را بپذيريم. (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۴۲۰)

حقيقت را نمي‌توان در درياي خون خاموش كرد. (كتاب مادر اثر ماكسيم گوركي – صفحه ۴۶۲)

مشخصات كتاب
  • عنوان: مادر
  • نويسنده: ماكسيم گوركي
  • ترجمه: محمد قاضي
  • انتشارات: جامي
  • تعداد صفحات: ۴۶۴

كتاب دميان | به قلم هرمان هسه

كتاب دميان اثر هرمان هسه مي باشد. اين كتاب به بيان داستان دوران جواني اميل سينكلر مي پردازد كه او در آن دوران به دنبال موضوعاتي از قبيل چگونگي رسيدن به وحدت،  راه پيدا كردن معنا و شكل و نوعي ديگر از مفاهيم عرفان و تربيت و جامعه مي پردازد. اين كتاب براي كساني است كه مي خواهند به يگانگي، وحدت و تماميت وجود را بدست آورند. اميل در اين داستان به دنبال اين است تا روحش را يكپارچه كند. در اين داستان ماكس دميان اميل را براي رسيدن به خواسته هايش كمك مي كند. نويسنده اين كتاب را با نثر شاعرانه و به صورت تمثيل نوشته كه جذابيت نوشته را دو چندان كرده است.دميان يكي از مهم‌ترين كتاب‌هاي كارنامه ادبي هرمان هسه، نويسنده نامدار آلماني است. هسه كه در سال ۱۹۴۶ برنده جايزه نوبل ادبي نيز شده است كتاب دميان را بلافاصله پس از جنگ جهاني اول نوشت؛ كتابي كه مي‌توان آن را آيينه تمام‌نماي انديشه هسه دانست. رمانتيسم آلماني، عرفان و شرق‌گرايي، آثار و انديشه‌هاي نيچه و يونگ و همچنين زمانه‌اي كه اثر در آن به نگارش درآمده است، از مضامين اثرگذار در كتاب دميان است.در قسمتي از متن پشت جلد كتاب آمده است:خودم را مانند تبهكاري يافتم كه به سبب دزدي تكه‌ناني محاكمه‌اش كنند، حال آنكه او مرتكب قتل شده باشد. احساسي بود نفرت‌انگيز و ناجور، اما قوي و به‌شدت گيرا كه مرا محكم‌تر از ديگر انديشه‌ها به راز و گناهم گره مي‌زد.از جمله كتاب‌هاي هرمان هسه كه در كافه‌بوك معرفي شده‌اند:• كتاب داستان دوست من• كتاب كلاين و واگنر• كتاب سيدارتها – همراه با اينفوگرافيككتاب دمياندر ابتداي داستان اميل، پسركي كه تا اواسط داستان حتي نامش را نمي‌دانيم، ده ساله است. پسري آرام، مطيع، غوطه‌ور در توجه و گرماي خانواده. اميل تصويري از خانه به مخاطب نشان مي‌دهد، تصويري همچون بهشت. بهشت كودكي كه بي‌گمان همه‌ي ما آن را تجربه كرده‌ايم. پدري مراقب، مادري دلسوز، تصويري گرم و صميمي از خانواده. اما طولي نمي‌كشد كه پرده‌هاي بهشت دريده مي‌شود و اين پناهگاه امن به دو پاره تبديل مي‌گردد.فرانتس كرومر، پسرك قلدر داستان، اميل را از عرش به فرش مي‌كشاند و تلاش مي‌كند با باج گرفتن از اميل كه خانواده‌اي مرفه دارد، او را تحت فشار قرار دهد. اين بار اميل رازي در سينه دارد كه او را از جمع شادمان و بي‌رياي خانواده دور مي‌دارد. ديگر آن حس يگانگي در دلش زنده نمي‌شود. سخت‌ترين موقعيت زماني است كه در حضور جمع خانواده بايد وانمود كند كه همه‌چيز بر منوال سابق است.سنگي به چشمه‌اي افكنده شده بود و آن چشمه روح كودكانه‌ي من بود. (كتاب دميان – صفحه ۴۵)اين ترس، وحشت و جدا افتادگي، زمينه‌اي مي‌شود تا او با مهمترين آدم زندگي‌اش آشنا شود؛ ماكس دميان. پسر آقامنشي كه فقط چند سالي از اميل بزرگتر است اما رفتار و سكناتش گونه‌اي بزرگ‌منشي و بي زماني به شخصيتش مي‌بخشد. اين دو خيلي سريع با هم دوست مي‌شوند و انديشه‌هايي كه دميان با اميل درميان مي‌گذارد سبب مي‌شود تا اميل آن بهشت موعود را بازسازي كند.مردمان بسياري مرگ و از نو زاده شدن را كه سرنوشت ماست تنها يك‌بار در زندگي تجربه مي‌كنند، زماني كه بناي كودكي‌شان پوسيده مي‌شود و به آهستگي از هم فر‌و‌مي‌پاشد، آن‌گاه است كه هرآنچه دوستشان مي‌داشتيم تركمان مي‌گويند و ما ناگهان تنهايي و سردي مرگبار جهان گرداگرد خويش را حس مي‌كنيم. چه بسياري كه براي هميشه در اين تنگنا گير مي‌افتند و سراسر زندگي‌شان را به نحو دردناكي در حسرت گذشته‌ي بازگشت‌ناپذير و در روياي پرديس گمشده كه بدترين و كشنده‌ترين روياهاست، سرمي‌كنند. (كتاب دميان – صفحه ۶۴)آنچه به كرات در اين اثر همچون ساير آثار هسه مي‌توان شاهد بود، تفكرات نيچه و آموزه‌هاي يونگ است. اعتراض هسه به نظام آموزشي ديكته‌گر كه مذهب را همچون چنگالي در ذهن دانش‌آموز فرو مي‌كند و مسير رسيدن به حقيقت را تنها يك راه مي‌داند، برگرفته از تفكرات نيچه است. ارادت هسه به تفكرات اين فيلسوف آلماني در ساير آثارش نيز مشاهده مي‌شود. از سويي نگاه او به آموزه‌هاي اساطيري يونگ و مفهوم آنيما به شكلي قوي در باغ عدني كه اميل به دنبال آن است رخ مي‌نماياند.از منظر يونگ براي تمام افراد بشر چنين پيش آمده كه با حادثه‌اي كوچك يا بزرگ از بهشت كودكي جدا مي‌شوند. بهشت يعني يگانگي، يعني به هم رسيدن دوپاره‌ها و در تمام مراحل زندگي اين انسان دوپاره در جستجوي يكي كردن اين تكه‌هاي جداست. اين رسالت بشر است؛ رسيدن به تماميت و فرديت يافتن.شخصيت اميل نيز به همين‌گونه در ابتدا دچار يك تناقض مي‌شود. زير سوال رفتن آموزه‌هاي پدر و درهم ريختن ديوارهاي بهشت همان تلنگر يا ضربه ابتدايي است. اينجاست كه پايه‌هاي جستجوي اميل براي يافتن دوباره بهشت، جستجوي جفت زنانه روانش و يكي كردن پاره‌هاي روحش بنا نهاده مي‌شود. و در انتها اميل بار ديگر وارد باغ عدن مي‌شود. آنجا كه ديدار حوا را آرام روح مي‌يابد.سوي ديگر انديشه و آثار هسه بسيار آلماني است و اگر خواننده منابع آلماني آثار هسه را نشناسد، براي نمونه موسيقي باخ يا فلسفه‌ي نيچه يا روانشناسي يونگ يا رمانتيسم آلماني، درواقع به شناخت درستي از او دست نخواهد يافت. (كتاب دميان – صفحه ۲۰۱)[ معرفي كتاب: كتاب رفقاي خيالي – نشر افق ] درباره رمان هرمان هسهدرباره خاستگاه و چرايي نگارش رمان دميان مي‌توان گفت چندين علت زمينه‌ساز نگارش اين اثر شگفت شد. يك زمينه‌ي ناسازگاري هسه در دوران نوجواني با والدين و نظام آموزشي ديكتاتورمآبانه‌اي بود كه او را به سوي افكار خودكشي، آسايشگاه رواني و فرار از خانه سوق داد.دوم آنكه دميان در بحبوحه جنگ جهاني اول نگاشته شد. روح صلح‌طلب هسه در اين زمان يكه و تنها بود. او كه دريافته بود اروپاي كهنه براي نو شدن نياز به يك تغيير دارد و در دل با اين همه خونريزي مخالف بود. هسه راه بيرون آمدن از تخم را جنگ نمي‌دانست. همين عامل باعث شد تا از حلقه روشنفكران و ادباي آلمان رانده شود و به عنوان يك خائن، فروش تمام كتاب‌هايش در آلمان ممنوع شد.عامل سوم را شايد بتوان سفر او به شرق و مواجهه او با واقعيات شرق دوست‌داشتني‌اش و تناقض آن با ذهنياتش دانست. اينجا بود كه دريافت اگر مي‌بايست به دنبال چيزي گشت بايد آن را در درون جستجو كرد. و همين مضمون به كرات در رمانش انعكاس يافته و دليل گيرايي و عمق آن جستجوي دروني شخصيت اصلي داستان يعني اميل سينكلر است. از سويي دوره هاي روان‌درماني او نزد دكتر لانگ از شاگردان پروفسور يونگ انديشه‌ها و آموزه‌هاي يونگي كه در كتاب به كرات شاهد آن هستيم را توجيه مي‌كند.خود هرمان هسه هم خود مي‌گويد:تقريبا تمام آثار منثوري كه نوشته‌ام بيوگرافي‌هايي روحي‌اند.همانگونه كه او در تمام سال‌هاي زندگي‌اش تلاش كرد تا پاره‌هاي گوناگون وجودش را آشتي دهد، دغدغه و وظيفه اصلي شخصيت‌هاي رمان‌هاي نيز جستجوي آن من يگانه و رسيدن به وحدت وجود است. آنچه يونگ فرآيند رسيدن به تماميت يا فرديت مي‌ناميد مضمون تكراشونده‌ي تمام آوار هسه است.در رابطه با اين نسخه از كتاب بايد گفت نشر افق با خريد حق انتشار اثر در ايران گامي بزرگ براي اداي دين به صاحب اثر برداشته است. ترجمه پيشين اثر كه برگردان خسرو رضايي است اگرچه حق مطلب را ادا كرده، در حفظ و انتقال شاعرانگي نثر هسه چندان موفق نبوده و از آنجايي كه چندين سال از انتشارش مي‌گذرد زبان آن براي مخاطب اين روزگار اندكي خشك است. ضمن اينكه اين ترجمه از آلماني انجام شده است. مزيت ديگر اين نسخه صفحات پاياني كتاب است كه به تفسيري از دميان و شرح تكاملي آثار هسه به قلم مترجم اختصاص يافته و خواندنش پس از رمان قطعا خالي از لطف نخواهد بود.[ معرفي كتاب: كتاب داستان‌هاي ماشين‌تحرير – نشر افق ]جملاتي از كتاب دمياناين دم مهم‌ترين و ماناترين لحظه بود؛ نخستين تَرَك در قداست پدر، نخستين شكاف بر ستوني كه بر آن زندگي كودكي‌ام آرام و قرار داشت، ستوني كه هر فرد پيش از آنكه به خودش بدل شود، مي‌بايست ويرانش مي‌كرد. از چنين تجربه‌هايي كه به ديده‌ي هيچ‌كس نمي‌آيد، خطوط دروني و اساسي سرنوشت ما شكل مي‌گيرد. چنين ترك و شكافي باز هم فزوني مي‌يابد، درمان مي‌شود و از ياد مي‌رود، اما در مخفي‌ترين خزانه‌هاي دل زنده مي‌ماند و خونريزي‌اش ادامه مي‌يابد. (كتاب دميان – صفحه ۳۰)نخستين بار مزه‌ي مرگ را چشيدم و مزه‌ي مرگ تلخ است زيرا مرگ زاده شدن است. (كتاب دميان – صفحه ۳۰)اكنون مي‌فهمم كه هيچ‌چيز در جهان براي آدميان ناگوارتر از پيمودن راهي نيست كه ره به خويشتن بَرَد. (كتاب دميان – صفحه ۶۰)هنگامي كه انسان به چيزي ضروري نياز دارد و اين چيز ضروري را مي‌يابد، اين ديگر از صدقه سر اتفاق نيست، از صدقه سر خودش است. اين تمنا و بايستگي راستين اوست كه ره بدان مي‌برد. (كتاب دميان – صفحه ۱۱۹)هنگامي كه ما از كسي بيزاري مي‌جوييم، در واقع از چيزي بيزاري مي‌جويي كه آينه‌ي وجود ماست. چيزى كه در درونمان نباشد، نمي‌تواند ما را برانگيزد. (كتاب دميان – صفحه ۱۳۷)براي انساني بيدار ذهن هيچ، هيچ و هيچ وظيفه‌اي وجود ندارد مگر جست و جوي خويشتن، در خويشتن استواري يافتن و كورمال كورمال به راه خويش رفتن، حال اين را به هركجا كه بينجامد. (كتاب دميان – صفحه ۱۵۴)عشق نبايد تمنا ورزد يا همچنين التماس كند. عشق بايد چنان قوي باشد كه به يقين دست يابد. آنگاه ديگر مجذوب نخواهد شد بلكه مجذوب خواهد ساخت. (كتاب دميان – صفحه ۱۷۹)بيشتر مردم عاشق مي‌شوند تا خود را گم كنند. (كتاب دميان – صفحه ۱۸۰)مشخصات كتاب• كتاب دميان• نويسنده: هرمان هسه• ترجمه: رضا نجفي• انتشارات: افق• تعداد صفحات: ۲۸۴